۹۸ نجف دریابندری شروع به خواندن کردم و هرچه پیشتر رفتم، بیشتر محظوظ شدم. از هنر نوشتن آقای دریابندری خوشم آمد. دیدم او واقعا متن را خیلی بهتر از من تنظیم کرده است. متن شیرینتر شده بود، جذابتر شده بود، روانتر شده بود. قلم آقای دریابندری هم با قلم من قابل مقایسه نبود. کار او در قیاس باکار من مانند سواری سوارکاری باتجربه در مقابل سوارکاری تازهکار بود. نظرم عوض شد و با خودم فکر کردم وقتی متن بهتر و زیباتر شده و قلم او هم چابکتر از قلم من است، چرا نباید آن را چاپکنم؟! من قلم آقای دریابندری را در آن زمان می شناختم، اما نمی دانستم که او در تنظیم مطالب مهارت و پختگیهای ی داردکه من ندارم. یادگفتوگوهایی افتادم که در ماهنامهی کتاب امروز که انتشارات فرانکلین درمی آورد سالها پیش خوانده بودم و تازه دریافتمکه آن مصاحبهها هم که به صورت دستهجمعی برگزار می شد به قلم آقای دریابندری نوشته میشد. این گفت وگو بعد از چاپ هم بسیار سروصدا برانگیخت و صراحت لهج ه ی آقای دریابندری بسیاری از روشنفکران را آزرده خاطر ساخت، ولی هیچکس در پی پاسخ به او برنیامد؛ فکر می کنم برای اینکه حرفها و داوریهای او در باب نویسندگان ایران چندان هم جای پاسخگوی ی نداشت وکسی در این میدان حریف او نبود. خب، فکر میکنم همهی اینها چاپ مجدد این گفتوگو را در اینکتاب توجیه میکند. *** آقای دریابندری، شما به تازگی از آمریکا برگشتهاید. ما خوشحال هستیم که شما را پس از دوسه سال باز در میان خودمان میبینیم. حاال بفرمایید مقصود از رفتن چه بود و آنجا چه فعالیتهای ی داشتید و حاال که برگشتهاید مقصود از آمدن چیست و در اینجا چه فعالیتها و برنامههای ی خواهید داشت؟ رفتن من دالیل خانوادگی داشت و برگشتنم هم همینطور. جزئیاتش طبعا برای همه جالب نیست. اما اینکه آنجا چه کار کردم، باید بگویم که کار مهمی نکردم. در این مدت، به قول خود آمریکاییها، در « ساحل شرقی» بودم، یعنی در نیویورک و نیوجرسی. یک سر هم به کالیفرنیا رفتم و در لوسآ نجلس و برکلی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2