۱۳۲ نجف دریابندری از چه نظر مشکل است؟ ازلحاظ زبانی یا به لحاظ ها ی دیگر؟ ازنظر زبانی و ساختمان داستان. بله، به خصوص ازلحاظ زبانی. ولی داستان یک گل سرخ... ، اگرچه داستان بسیار قشنگی است، اما زبانش ساده است. این را من آنوقتها ترجمهکردم و دیگر هم دوباره به ترجمهاش نگاه نکردم. حتما هم ، التی دارد اشکا ولی به همان صورتگذاشتهام بماند. مخصوصا همانطور گذاشتهاید بماند که یک نمونه از کارهای جوانی شما باشد یا آنکه بعدها هم که نگاه کردید متوجه شدید اشکال مهمی ندارد؟ بعضیها می گویند آن داستانها از بهترین ترجمهها ی شماست. شاید! اما اگر این حرف راست باشد، معنیاش این استکه بنده در ظرف این چهل پنجاه سال همینطور وا پس رفتهام. نه، به این معنی نیست، حتما هم نیست. این را وقتی در ادارهی انتشارات شرکت نفت بودید ترجمهکردید؟ نه . هنوز هیچکاری نمیکردم. بعد که رفتم ادارهی انتشارات شرکت نفت، این داستانها را توی روزنامهی خبرهای روز منتشر کردم و آقای ابراهیمگلستان هم که آنجا بود مقدمهای بر آنها نوشتکه همراه آنها چاپ شد، ولیگلستان در کتاب نوشتن با دوربین هیچ صحبت از این مقدمه نمیکند. شاید یادش رفته باشد . ولی من سعی می کنم این را پیدا کنم و چاپ کنم، چون جالب است. بههرحال، داستان ترجمهی بنده از همین جا شروع می شود و به عقیدهی بعضی ه ا در همین جا هم ختم میشود! ولی به همین ال جا ختم نمیشود. بد می رسیم به پیرمرد و دریا و هکلبری فین که به نظر من ترجمهها ی درخشانتری هستند. خب، اینها کاره ای ًی هستند که بعدا کردم و به عقیدهی خود من هم بهتر است، ولی من وقتی می شنوم که یکگل سرخ برای امیلی بهترینکار من است، خیلی خوشم میآید. آدم برمی گردد به آن دوره. مثال ناصر تقوایی همیشه می گوید که این بهترینکار شماست و من هم بدم نمیآید.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2