۱۳۹ گفت وگو در باب ترجمه بعید می دانمکه قابل مقایسه باکار قاضی بشود، برای اینکه قاضی در ترجمهی خود گشته و یک لحنی پیداکرده و این لحن استکه اهمیت دارد. من فکر میکنمکه این را یاد گرفتم که در ترجمهی آثار، عالوه بر دقت در انتقال معانی، هر اثری باید یک لحن خاص داشته باشد. اگر آن لحن خاص را پیدا کردید، قابل توجه میشود، وگرنه مثل بقیهی کارها فراموش میشود. امروز وقتی به آثار خودتان برمی گردید ، کدام ترجمه را بیشتر می پسندید؟ از اولین کارتان که وداع با اسلحه است تا تازه ترین کار که به گمانم بازماندهی روز است . نمیدانم. این سؤال مشکلی است. ال باید بگویمکه من ا ن چند سال است وداع با اسلحه را نخواندهام. چند وقت پیش مدیر مجلهی مترجم ، آقای خزاعی فر، نوشته بود که کتاب وداع با اسلحه ، الس، آنجا خواندم را بردم سر ک ولی شاگردها از گفت وگو های کتاب خیلی خوششان نیامد. ایشان نوشته اگر دریابندری امروز بخواهد این کتاب را ترجمه کند، آن را به زبان دیگری ترجمه خواهد کرد. حقیقتش این استکه من اینجور فکر نمیکنم. من فکر می کنم همانکه ترجمه کرده ام درست است. اما باید اضافه کنم که گفت وگو های این کتاب به زبان جنوبی است، یعنی به زبان شیرازی و بوشهری، یک همچین چیزی، و این با زبان تهرانی و مشهدی و بقیه فرق دارد. خیال می کنم دانشجوهای ی که امروز این را می خوانند این فرق را حس میکنند. البته وداع با اسلحه یک تفاوتی دارد و آن این است که شما برای هرکدام از کارهایتان زبان خاصی انتخابکردهاید، اما وداع با اسلحه ر ا پیش از آنکه به این نتیجه برسید ترجمه کرده بودید. یعنی در وداع با اسلحه شاید این کار، یعنی انتخاب لحن و زبان خاص، ال احتما انجام نگرفته باشد. شاید، نمیدانم. گفتمکه، ال من چندین سال استکه آن را نخواندهام. اص ندارم. من غالب کتابها ی خودم را ندارم! ولی دیر یا زود درمیآید. وقتی درآمد، می گیرم یک دور دیگر می خوانم ببینم چطور است. ولیگمان نمی کنمکه احتیاج به ترجمهی جدیدی داشته باشد.گمان میکنم همین که هست درست است.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2