۱56 نجف دریابندری یک مقالهی دیگر از آن ۱۰ هزار صفحه نشان می داد که آقای دریابندری در بین آثار مارکس دنبال اصط « الح سوسیالیسم علمی» میگشته و آن جورکه یادم است گفته بود مارکس در تمام آثارش بیشتر از دو بار به این اصطالح اشاره نکرده و این ساختهی مارکس نیست، بلکه انگلس آن را ساخته است. نوشته بود با مارکس باید مانند هر دانشمند دیگر برخورد کرد. برخی از اظهارنظرهای ش جالب و بکر است، ازجمله موضوع ازخودبیگانگی انسان، کاالپرستی، پولپرستی؛ و بخش دیگری از آن نادرست است، برای آنکه وارد مقولهی پیشبینی میشود. مارکس بیش از هر متفکر دیگری واقف بود که در عرص ه ی تاریخ پیشبینی نمی توانکرد. ال ما احتما ت را میگوییم. این چیزها را من در یادداشتها ی استاد نجف دیدم. حتی بعضی را برای آقای زهرایی با ستاره مشخصکردم، به معنی اینکه این مقالهها آمادهی چاپ است. حدود هزار صفح ه یادداشت منظم و مرتب مورد تأیید استاد نجف را هم تحویل آقای زهرایی دادم، چون هرکدام را که ویرایش می کردم به نظر خود آقای دریابندری می رساندم و هرکدام راکه راضی بودند یک تیک پایش می گذاشتند. بههرحال، آشنای ی با استاد نجف و تأثیر ی که ایشان روی من گذاشت از همان مقدمهی پیرمرد و دریا در سال ۱۳7۰ شروع شد و با یادداشتها و دستنوشتهها یش تداوم پیداکرد و این مرحلهی تازهای از زندگی فکری من بود. او چشم مرا به نوع دیگری از زندگی باز کرد. وقتی مقدمهها یش را جمعکردم و به زهرایی پیشنهاد چاپ آنها را دادم، سر انتخاب اسم مسئله داشتیم. زهرایی پیشنهاد کرد « در باغ سبز» که بهشدت مخالفت شد. من در نوشتهها ی استاد یک اصطالحیکه خیلی بهش برمی خوردم «از این لحاظ» بود. پیشنهاد کردم و مورد پسند قرار گرفت. از کارهای ی که در کتابهای چاپشدهی آقای دریابندری به من مربوط می شود، فصل « آشپزی ترکمنی» در کتاب مستطاب آشپزی ، افسانه ی اسطوره ، پیامبر و دیوانه ، تمام داستانها ی کوتاه همینگوی و نقاشان قرن بیستم است . )۱ ( سعادت این را داشتمکه در تدوین اینکارها دستیار او باشم. برخالف تمایل خودشان، به تقاضای اکید خودم، از ذکر نام من در آثارشان صرف نظر کردند، به خصوص درمورد کتاب پیامبر و دیوانه . این کتاب
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2