۱۴ نجف دریابندری بود و بسیار بیش از من به جزئیات زندگی او وقوف داشت و می توانست همراه و یاریدهندهی بسیار خوبی برای من در این جستو جو باشد. در واقع، نقش او بیش از یک پرسندهی تا حدی خالی الذهنی چون من بود و هرجا آقای دریابندری نام و شخص یا موضوعی را به یاد آورد، چیزیکه آن روزها بسیار پیش می آمد و بعدها شدیدتر شد، تقی زاده نقش یادآوریکننده را به عهده میگرفت. ازاینرو، می توانید حدس بزنید که سهم تقیزاده در این گفت وگو ها تا چه حد ارزشمند بوده است، گو اینکه تقیزاده بعدها خود به حال آن روزهای نجف افتاد و چیزی را به یاد نمیآورد، وضعیتیکه در انتظار همهی ماست. از تاریخیکه بر جلد نوارها یادداشتکردهام برمی آید که گفتوگوهای ما از مهرماه ۱۳۸۱ تا اردیبهشت سال بعد طولکشید و در این اثنا از هرچیز و هرج ا حرف زدیم، حرفهاییکه همهی آنها لزومی نداشت در این گفت وگو گنجانده شود. بنابراین، از میان تمام حرفها هرآنچه به زندگی آقای دریابندری مربوط می شود در اینجا آورده شده و بقیه، در واقع، بحثهای بی سرانجام ما دربارهی موضوعات مختلف است. بههرحال ، اولین نوار تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۳۸۱ را دارد و روی آخرین نوار نوشته شده ۲۹ اردیبهشت ،۱۳۸۲ یعنی حدود بیست سال پیش. نکته ای الزم است دربار هی حرفها که ی آقای دریابندری، که در این نوارها ضبط شده، بگویم این است که هنوز صدای قهقههها ی بلند او در این نوارها شنیده میشود، چیزی که بعدها در طول سالهای دیگر از او نشنیدیم. عالوه بر این،گاه صدای خانم فهی مه راستکار، همسر ازدسترفتهی دریابندری، در این نوارها هستکه در حین پذیرایی از ما به یادآوری نکاتی می پردازد و به نجف یاری می دهد تا موضوعات فراموش شده را به یاد آورد. صدای خانم آرین، خواهر آقای دریابندری، نیز در یکی دو نوار شنیده می شود که در آنها به کمک آقای دریابندری می آید تا خاطرات دوران کودکی و نوجوانی اش را زنده کند . همچنین، گاه صدای سهراب دریابندری، فرزند نجف، شنیده می شود که در اثنای سخن به مجلس درآمده است.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2