۱66 نجف دریابندری آنها می افزود یا می کاست . سید احمد جزایری، که با نجف روابط نزدیک داشت ، گاه با دختر و دامادش، خانم لیال جزایری و آقای دکتر موسوی، در مجلس حاضر میشد. این آقای دکتر موسوی از جوانان فرهیختهی افغانستان است که یکی دو بار در مجالس دهباشی هم نطق کرده است و گمانم برای خوانندگان ایرانی آشنا باشد. مهندس گرمان که سرگروه تودهایهایی بود، که نجف هم در آبادان جزو آنها بود، مردی به غایت درست و مهربان بود. من ازطریق نوری دانشور او را شناختم. مهندس گرمان با همهی تودهایها دوستی و رفاقت قدیم داشت. یک روز از او خواهش کردم مرا نزد صفرخان ببرد. صفرخان کسی بود که از کودتای ۲۸ مرداد تا زمان انقالب در زندان بود و نامش احترام برمی انگیخت. دوست داشتم او را ببینم و بدانم این مرد پوالدین چه جور آدمی است. از مهندسگرمان خواهشکردم مرا نزد او ببرد و برد. وقتی او را دیدم، تمام عظمت او در چشمم فروریخت. ضبط صوت برده بودم و با او به گپ وگفت کوتاهی نشستم. بعد هم آن را نوشتم و چاپ کردم. گویا بعد از چاپ، رفقای تودهای به مهندس گرمان تاخته بودند که چرا مرا نزد صفرخان برده است و این قیل وقال تا بحثهای جمعهها ی ماکشیده شده بود. من مانده بودم که چه بگویم. چون صفرخان در نظر اینان مانند بت پرستیده میشد، اما در چشم من چیزی از مسائل دوروبر خود نمی دانست . مهندس گرمان آدم منصفی بود. وقتی انتقادها در مجلس باال گرفت، در جواب خرده گیران فریاد کشید که صفرخان همین بود دیگر! عصبانیت او دو علت داشت. یکی اینکه او قدوقامت دانای ی و توانای ی صفرخان را می شناخت و دیگر اینکه در مخمصهی انتقاد دوستانی گیر افتاده بود که به شیوهی پنجاه شصت سال پیش به حزب توده نگاه می کردند، درحالی که نگاه خودش واقعا تغییر کرده بود. این مهندسگرمان از صادقترین افرادی بودکه من از بین دوستان تودهای شناختم. نجف نیز برای او حرمت بسیار داشت و، عالوه براین، دوستی دیرینه هم با او داشت . از بین حاضران نوری دانشور بیش از همه با مهندسگرمان نزدیک بود و از جزئیات زندگیاش . ای الع داشت اط کاشکسی پای صحبت نوری بنشیند و زندگینامهای هرچند کوتاه و مختصر از مهندسگرمان بپردازد.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2