نجف دریابندری

۱7۲ نجف دریابندری در میانکسانیکه به محفل نجف می آمدند در سالها ی اخیر تعداد زیادی جوان بودند که حضورشان مغتنم بود. جوانان مؤدب و فاضلی بودند و البته فاضلترین آنها حسین بهروش بود که سربهسر پرویز (هارون) یشایایی می گذاشت و البته از هرکس دیگر هم به او نزدیکتر بود. حسین در اثنای صحبتهای یشایایی تکههای بامزهای دربارهی کلیمیان می پراند که موجب انبساط خاطر می شد و با اطالعات وسیعیکه از قرآن و تورات و انجیل دارد با اشاره به اساطیر از پس متلکهای یشایایی برمی آمد و کار ردوبدل طعنهها زیبا و شنیدنی میشد. از دیگر جوانان مجتبی نریمان هم هرگاه در تهران بود در محفل نجف حاضر میشد. مجتبی تا یکی دو سال پیش مشغول انتشار مجلهی سیاه مشق بود که به ادبیات جنوب میپردازد. یک شماره هم ویژهنامهی نجف منتشر کرد و من مطلب «یک کمی تودهای، یک کمی لیبرال» را دربارهی نجف دریابندری در همان سیاه مشق نوشتم . بهگمانم، موجب نوشتن مقالهی دیگری با عنوان نجف دریابندری، کسیکه بیش از یک آدم است نیز همان بحثها و بچهها ی حاضر در محفل جمعهها بودند . اما جزئیات آن یادم نیست. به غیراز مجتبی نریمان، یک جوان خوب دیگر که مشق داستاننویسی می کرد به نام مجتبی صیدی و یکی از اهالی تئاتر ، علیرضا چاوش، و یک دختر خوب و نازنین به اسم نگین معماریان بیشتر وقتها در مجلس حاضر میشدند. از بین خانمها گاه خانم الله مصدق، همسر حمید مصدق، و خانم ایران مرندی، همسر مرحوم مرندی، و خانم نوئل میررمضانی، همسر آقافخر میررمضانی، نیز گهگاه مهمان جمع میشدند. یک جوان خوب دیگر هم می آمد به نام آقای اسحاقیکه در سازمان میراث فرهنگیکار می کند و اهل شعر و موسیقی است. گاهیکه مناسبتی داشت، چند نوازنده با خود می آورد و در اواخر مجلس زیر آواز می زد یا ترانهای سر میداد. به غیراز او، کسان دیگری نیز از اهل موسیقیگاه گداری به مناسبتها ی مختف، ازجمله تولد نجف، پیدایشان می شد و ما را بهخاطر دریابندری محظوظ میکردند. تا یادم نرفته این را هم اضافه کنم که از بین مقامات کشور آقای

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2