نجف دریابندری

۱6 نجف دریابندری است که محتوای آن هم همین مباحث و مسائلی است که در پی آن هستید و ای بسا بتوان آن صداها را، هرچند غیرحرفهای ضبط شده باشد، بازسازی کرد. زمان چنان به شتاب در این دهدوازده سالگذشته و تکنولوژی به حدی پیشرفت کرده بود که دیگر وسیلهای برای شنیدن نوارها در خانهها یمان وجود نداشت. علی یار راه چاره را در آن دید که نوارها را دیجیتال کند و در کامپیوتر بریزد تا دوباره بشنویم و اینکار را به انجام رساند. درعینحال، علی یار از من خواسته بود سناریویی برای مستند نجف بنویسم که به صورت گفتار زندگی او را شرح دهد و تصویرها براساس آن سناریو ردیف شود و نیاز به صدای شخص نجف دریابندری نباشد. بنابراین، من درعین حال که نوارها را به علی یار سپردم، در جست و جوی متنی برآمدم که سالها قبل تایپ و پرینت کرده بودم و سرانجام آن ه ا را در میان خرتوپرتها و نوشتهها ی مختلف پیداکردم. اما این بار نه به اصرار علی یار بل که به اصرار سهراب که نوارها را شنیده و آنها را قابلچاپ یافته بود دوباره متن پیادهشدهی نوارها را خواندم و، از شما چه پنهان، به همان نتیجهای رسیدم که سهراب رسیده بود. بنابراین، بار دیگر به ویرایش آنها نشستم و بعد از آماده شدن به نظر آقای دریابندری رساندم تا دستکاریهای . الزم را به عمل آورد و نظر خود را اعمالکند )۱ ( بنابراین، اگر این متن خوب درآمده باشد وام دار سهراب دریابندری است که توجه مرا دوباره به متن و محتوای نوارها جلب کرده است؛ و اگر خوب نباشد، بهگردن من استکه پس از شنیدن نوارها و مطابقهی متن، حرف او را تصدیق کردهام. امیدوارم آنچه فراهم آمده به خواندنش بیرزد و مرا نزد خوانندگان شرمسار نکند. اما پیش از پایان یافتن این مقدمه الزم است تأکید کنم که اگر از این گپوگفتها فایدهای برخیزد، سهم دوستم، آقای صفدر تقیزاده، بیشتر از من است ، زیرا به پیشنهاد او بود که آن زمان برای سرگرمکردن نجف نزد او میرفتیم و دوستی او با آقای دریابندری بسیار قدیمیتر از دوستی من با ایشان بود و به زمانی برمی گشتکه آنان در آبادان می زیستند و روزگار خوشی داشتند. حتی من دوستی خود با نجف را وام دار آقای تقیزاده هستم . اماگذشته از اینکه از این متن

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2