نجف دریابندری

۳7 گفت وگو درباره ی زندگی را اول می آوردند در سی نماتاج نشان می دادند، بعد می بردند در سی نماهای دیگر. «برد» و « گلستان» جاهای ی بود که سینما داشت. باشگاهها هم س ی نما داشتند. مثل باشگاه کارمندان، باشگاه ایران و... . مثال وقتی سی نماتاج تعطی ل بود، یعنی ساخته شده بود ولی تعطیل بود، میرفتیم باشگاه ایرانسینما. ی ادم هست که خواهرم مرا میبرد سینما. ال مث فیلم « بربادرفته» را آنجا دیدم، ی کی از اولین فیلمهای رنگیای که قبل از جنگ ساخته شد. سه ساعته بود و خی لی به نظرم عجیب میآمد. مثل اینکه این فیلمها را در همان روزنامهای که کار میکردی د معرفی هم میکردید؟ بعدً ا که رفتم روزنامهی شرکت نفت و خبرنگار آن روزنامه شدم، بله معرفی میکردم. آنموقع یک سی نمایکوچکی بود بهاندازهی ای ال ن اتاق. محل بهاصط ح بازدید فی لم و اینجور چی زها بود. برایای نکه ببرند تو سی نما نشان بدهند، اول در ای نجا نشان میدادند. مدی رش هم جوانی ی هودی بودکه پسر خوبی بود. اسمش ی ادم رفته، ولی ی ک سال تابستان، در دورهی مدیریتی که در هتلگچسر برگزار شده بود، ی ک بار او را دیدم. بعد د ی گر خبری ازش نداشتم، تا ش نی دم فوت شده. به هرصورت، فیلمها ی جدی را در سینماتاج میدیدیم. خی لی جالب بود، برایاینکه فیلمها ی الً جد کام د بودند. هر هفته هم سه تا فیلم نشان میدادند. بعد هم س ی نماتاج از هر نظر عالی بود، ازنظر صدا و دستگاهها و فضا، از هر لحاظ. یک سینمای ی بود که شرکت نفت در ی ال ک فضای مخصوصی ساخته بود. بد دیدید دیگر. ساختمان خی لی قشنگی است. خی لی بقاعده. همچین سینمای ی من هیچجا ندیدهام. فیلمها ی معروف را آنجا دیدم. فیلمهای آمریکایی خیلی زیاد بودند. هفتهای شای د دو تا فیلم آمریکایی و یک فیلم انگلیسی. فیلمهای آمریکایی غالبا مورد ع ی القه مردم بودند. فیلمهای هالیوودی. بعضی شان هم خ ی لی جالب بودند. نقش سرگرمکننده داشتند. هنرپیشههای ی مثل بتیگری بل و بتی دیوی س بازی میکردند. بتی دیویس بازیگر خوبی بود، ولی بتیگری بل یک باز ی گر معمولی بود. شوهر بتی گری بل ترومپت میزد. فی لمی بود به اسم ... [ Bathing Beauty ] . بعدا تهران هم زیاد می آوردند. ای نجا در تهران اسمش را

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2