نجف دریابندری

76 نجف دریابندری مسکوب، محمدجعفر محجوب، کیکاووس جهانداری و عدهای دیگر پول گذاشتند که راه بیفتد. من در تهران نبودم، وگرنه من هم پول میدادم. احمدی این بنگاه را درستکرد و به دست پدرش سپرد. اینها هم یک سال، دو سال، سه سال نشستند ببینند از پولشان خبری میشود. نشد. من نمی دانم آن پولها چه شد، اما می دانم که جهانداری بعد از چند سال رفت پولش را گرفت، اما محجوب و دیگران نگرفتند. بههرحال، داشتم می گفتم با احمدی نمی شد کار کرد. بنابراین، مرندی را آنجاگذاشتم. یک روز اختالفی با مهاجر پیش آمد و من بساطم را جمعکردم و رفتم . حدود دو سال هم بیکار بودم. بعد تلویزیون قصد کرد برای ترجمهی فیلم ه ا کاری بکند. به من گفتند مسئولیت آن کار را بپذیرم. من هم نامهای به قطبی نوشتم که این کار سازمانی می . التی الزم دارد خواهد و تشکی قبول کرد. دستگاهی درست شد به اسم « سازمان ترجمه و گفتار فیلم». یادم است کار را به معاونش، دکتر کامبیز محمودی، احاله کرد. من نقشه را برای او توضیح دادم، پذیرفت و با قراردادی اینکار شروع شد. یک سازمان مستقل خصوصی در تلویزیون به وجود آمد و، برخالف انتظار من، کارش گرفت. گفتار فیلم را به کلی دگرگون کردیم. قراردادمان برای همهی فیلمها بود، ولی چون تعداد فیلمها خیلی زیاد بود و ما نمیرسیدیم، حدود نصف آنها را گرفتیم. ما فیلمهای شبکهی ۲ راگرفتیم و بقیهی فیلمها راگذاشتیم برای شبکهی .۱ بنا بر این بودکه اول شبکهی ۲ را بگیریم، بعد شبکهی ۱ ر ا. ولی شبکهی ۲ که درست شد ، دیگر زیاد احساس احتیاج نمی کردند که شبکهی ۱ را هم درست کنند، چون فیلمها ی اساسی هم از شبکهی ۲ پخش میشد. بههرحال، ما حدود دو سال فیلمهای شبکهی ۲ را ترجمه میکردیم. از چهکسانیکمک می گرفتید؟ عده ای از مترجمان تلویزیون بودند که اتفاقً ا بعضی شان خیلی خوب بودند. مثل محسن مهدویکه مترجم خوبی بود، ولی اوال معتاد بود، ثانیا سالها با اینها کار کرده بود و هرچه میگفتند میکرد. من یکی دو جلسه برایش توضیح دادم که چهجوری می خواهیم ترجمهکنیم. گوشکرد وگفت فهمیدم چه میخواهید.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2