۸7 گفت وگو درباره ی زندگی بعد از چوبک فکر می کنم گلستان در من مؤثر بود. البته به نظر من گلستان به آن چی زی که می خواست نرسید. اولینکتابش، آذر، ماه آخر پاییز ، بهغیراز یک قصهاش، به نظر من چیزی نیست. بعد خود گلستان را دیدم. او ی ک مقدمهای هم نوشت برای داستانهای یکه من از فاکنر ترجمهکرده بودم. بههرحال، گلستان در من مؤثر بود، بهویژه ازاین نظر که چهکارها بای د بکنم و چه کارها نباید بکنم. بعد از گلستان هم احسان طبری تأثی راتی بر من گذاشت. طبری سلسله مقاالتی در مجلهی مردم می نوشت . من آنها را خواندم و به نظرم خیلی جالب آمد. پس از مردم هم نشریهی دیگری به جای آن درآمد که طبری با امضای مستعار در آن مقاله می نوشت و من دنبال میکردم. خی لی جالب، خی لی شیرین و خیلی رسا مینوشت. ولی یکی دو سال بعد مقالههای ی نوشت که به نظر من د ی گر آن نبود، بهکلی عوض شده بود. تقی زاده : رضا صدوقی در شما مؤثر نبود؟ نه، صدوقی را من آنموقع نمی شناختم. اسمش را شنی ده بودم ولی ندی ده بودمش. بعدها در شرکت نفت با هم آشنا شدیم، ولی وقتی بودکه دی گر از حزب رفته بود. از حزب هم دستور داده بودند که نبای د با صدوقی تماس بگیرید، ولی منگوش نکردم. گفتم ی عنی چه که تماس نگیرید؟ ببینی د آخر چه میگوید. من وصفش را خیلی شنی ده بودم و وقتی هم که دی دمش به نظرم آدم جالبی آمد. از حزب بریده بود و من هرچه سعی کردم که برش گردانم نشد. ی ک بار مهندس گرمان را بردم که با هم بحث کردیم. به مهندس گرمان گفتش ی ک شخصی توی حزب توده هست به اسم خاچاطوری انکه به من نسبتها ی ناروا داده ( چون صدوقی راگرفته بودند و نمی دانم چه اتفاق افتاده بود که خاچاطوری ان گفته بود صدوقی خیانت کرده است) و این نسبتها بای د روشن شود. گفت حزب توده ی ا جای من است ی ا جای خاچاطوریان. اگر من بخواهم بیای م او بای د برود بیرون. مهندس گرمان گفت که حاال تو چه کار به او داری؟ گفت نه، تا وقتی او در حزب هست من نیستم. ای ن پرنس ی پ صدوقی برای من خی لی جالب بود و من رابطهام را با او حفظ کردم ، ولی بعدها صدوقی گرفتاری پیدا کرد. ی عنی از حزب توده که برید، آمد تهران و رفت به حزب فروهر (پانایرانیست) پی وست . ای ن برای من خیلی عجیب
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2