نجف دریابندری

پیشگفتار یک کمی تودهای، یک کمی لیبرال من با نجف دریابندری حدود سی سال نشست وبرخاست کرده ام و این کتاب در واقع حاصل همین حشرونشر است. دریابندری قامتی بلند، چهره ای گشاده و محضر شیرینی داشت و بیش از هرچیز آدم خودساختهای بود. نه به دانشگاه رفته بود و نه حتی دبیرستانش را تمامکرده بود. هرچه آموخته بود و میدانست، و زیاد هم میدانست، نزد خود آموخته بود. زندگی او پر از فرازونشیب بود: در جوانی به حزب توده پیوست؛ به زندان رفت ؛ محکوم به اعدام شد؛ از اعدام رهای ی یافت؛ و از همان زندان به ترجمه و نوشتن مشغول شد و تا پایان عمر از نوشتن دست نکشید. در زندگی او پدیده های متناقض با هم بروز کردهاند. ازیک سو به فاکنر و همینگوی و ادبیات آمریکا نظر داشت و ازطرف دیگر در روزنامه های حزب توده مقاله مینوشت. خود او توضیح جالبی در این زمینه دارد: ما توده ای مخصوصی بودیم. من گرچه بعد از انشعاب به حزب توده پیوستم، اما در واقع توده ای قبل از انشعاب بودم. بعد از انشعاب، حزب توده ماهیتش عوض شد... . ما ازلحاظ سیاسی در خط حزب توده بودیم، اما ازلحاظ فرهنگی کار خودمان را میکردیم. گذشته از این ، همینگوی و امثال او جزو نویسندگان چپ آمریکا به حساب میآمدند. بعدها من متوجه شدمکه به همینگوی یا فاکنر ازلحاظ سیاسی نمی شد جای خیلی مشخصی داد.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2