نجف دریابندری

۸۸ نجف دریابندری بود ، چون من پانایرانی ستیکه تودهای بشود د ی ده بودم، اما تودهای که پانایرانیست بشود ندی ده بودم. البته من ای ن موضوع را هیچوقت با او مطرح نکردم، ولی دربارهی مسائل دی گر با هم حرف میزدیم. خیلی چیزها می دانست و خیلی حرفها میزد. مقاله هم که می نوشت نثرش خی لی خوب بود. این چیزها را که فروهر می خواند غالبا صدوقی مینوشت، ولی بهغیراز اینها چی زی ننوشت. در مؤسسهی فرانک لی نکه بودم، صدای شکردم و آمد یکی دو تاکار ترجمهکرد. خیلی عالی . ولی خب، دنبال نکرد. از معاصران نثر چه کسی ازنظر شما قابل توجه است؟ آقای اسالمی ندوشن به نظر من نثر خوبی دارد، اما گاه بدون ای نکه مطلبی داشته باشد مینویسد. قلم دستش میگیرد و مینویسد. درنتیجه، چی زی برای گفتن ندارد. ولی بههرحال، زبان تم ی ز و خوبی دارد. بهغیراز او، محجوب هم به نظر من نثرش خوب بود، منتها هرچه جلوتر آمد بیشتر بهطرف نثر قدیم رفت، تا ای ن اواخر که جزو فضال شده بود. جمالزاده ، خانلری و دی گران چه؟ جمالزاده نه، اما خانلری را فراموشکردم. نثر خانلری در من مؤثر بود. خانلری چ ی زی نداردکه بگوید، اما بههرحال نثرش درست و پاکی زه است . در زمینهی نثر غیر داستانی گمان دارم نثر عبدالرحمن فرامرزی هم قابلتوجه باشد . فرامرزی نویسندهی جالبی بود، منتها او بهکلی از یک مقولهی دیگر است. فرامرزی از نوع جدید نیست، آدمی از نسل قدی م است. اما فوقالعاده آدم جالبی است. یادم میآی د که آنوقتها که روزنامهی ک ی هان درمیآمد، من فقط برای مقاله ه ا ی فرامرزی روزنامه را میخریدم. شما در کتاب یک گفتوگو از قاضی و ترجمهی خوب او یاد میکنید. قاضی البته از کسانی بود که در نوشتن نثر خی لی مهم بود، به خصوص در ترجمهی دن ک ی شوت که اگرچه زبانش زبان امروزی نیست، ولی خ ی لی قشنگ درآورده است.

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2