نجف دریابندری

۹۰ نجف دریابندری آل احمد و انور خامهای و دیگران. ی ادتان باشد که وقتی انشعاب شد، عدهی زیادی از اعضای حزب توده با انشعابی ون از حزب جدا شدند، ال ولی بعد حزب اع میهای داد و نوشت از رفقای یکه رفتهاند دعوت میکنی م برگردند و مهلتی هم برای این ال کار تعیین کرد. عدهی زیادیکه بهاصط ح با حزب دعوا نداشتند و فقط همراه د ی گران رفته بودند برگشتند. اگر حزب آن اع ی الم ه را نداده بود، عدهی زی ادی با انشعاب رفته بودند و آن وقت حزب سرنوشت دیگری پیدا میکرد. بگذریم. صحبت آلاحمد بود. آلاحمد تا آنموقع فی الواقعکسی نبود. هنوز ی ک جوانی بود که در حزب توده بود و بهعنوان تودهای شناخته میشد. نثر آن وقت ه ای ش هم نثر معمولی بود. خیلی خوب و پاکیزه بود. آن بازیهای بعدی در نثر را از روزنامهی شاهد شروع کرد و ای ن در واقع از عواقب انشعاب بود، ی کی از عوارض انشعاب. ولی خل ی ل ملکی دچار این بازیها نشد؛ همان مطلبی را که می خواست بگوید میگفت. خب، البته سنش هم بیشتر بود، ولی آلاحمد هنوز شکل نگرفته بود. بعضی ها وقتی شروع می کنند به نوشتن، همینطور مینویسند و میروند تا ای نکه تمام شود. دی گر در آن زیاد دست نمیبرند. بهاصط ح، صیقل نمی ال زنند . بعضی د ی گر اما اول در واقع یک مینوتی برمی دارند و بعد روی آنکار میکنند. شما جزوکدام دسته هستید؟ نه ، بعد از نوشتنکار مهمی نمیکنم. من دو جورکار کردهام: ترجمه و نوشتن. ترجمهکه خب در واقع نمی شود رویش آن جوریکار کرد. آدم ترجمه میکند و میرود. حاال دوبارهکه می خوانی ممکن است عبارتی را اینور و آنور کنی، ولی ای ن جزئی است، چیزی نیست. نوشتن هم برای من اینطور ی استکه من آن چ ی زیکه از ذهنم درمیآید مینویسم. حاال قبل از آن در ذهن آدم چه خبر است، خودش داستانی است. ولی بعد از نوشتن نه. همان که عبارتی را اینطرف و آن طرف بکنم. فکر می کنم هر دعوای ال در ذهن آدم میشود. ی هست قب بعضی ها هستند که مطلبشان را اول در ذهنشان مینوی سند بعد روی کاغذ میآورند، ولی برخی دی گر موقع نوشتن استکه فکر میکنند. ی عنی وقتی قلم رویکاغذ می رود فکر جریان پیدا میکند. شما از کدام دسته هستید؟

RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2