۱۳0 زنان فراموششده می دهند دخالت نکنند و سکوت کنند. اما آیا این بچه هاییکه برای ترک کردن به زندان فرستاده می شوند، در این محیط آلوده بدتر از گذشته و آلوده تر از گذشته به بیرون فرستاده نمی شوند؟ در زندان در عرض 4 ماه به اندازه 40 سال عمر خودم تجربهکسبکردم و فهمیدم زندان جایی است که همه انسان ها بر خالف بیرون زندان که نقاب به صورت دارند و خود را انسان هایی فهمیده و مهربان نشان می دهند، در زندان نقاب های خود را از چهره برداشته اند و همانی هستند که هستند. بی نقاب، بی رحم و بی تعارف. تحمل زندان خیلی سخته، اما بعضی وقت ها فکر می کنم به زندگیکه مجبور به تحملش بودم شرف داره. همه بالهاییکه سرم آمد ازترس و از ترس زندان آمد. اگر طوری تربیت شده بودمکه برایم زندان، اخر خط تصور نمی شد، هرگز در شرایطیکه امروز در آن قرار گرفته ام، قرار نمی گرفتم. درسته زندان خیلی سخته و غیرقابل تحمل است اما من فکر می کنمکه یک فرهنگ سازی باید در جامعه بوجود بیاید که زندان تنها جای آدم های معتاد و دزد و خالف نیست وگاهی پیش می آید که آدم ها به خاطر کاریکه نکردهاند یا به خاطر کارهای که کرده اند و نمی دانستند که کارشان جرم و خطا است هم ممکن است به زندان بیافتند و این بعد از آزادی داغ ننگی توی پیشانیشان [بشود]... سوپیشینه ای که دست به هرکاری بخواهد بزند سابقه ی زندان را به رخش بکشد... به امید روزی که بتوانیم در آزادی کامل حرف دل مان را بزنیم. به امید روزی که زنها به خاطر زنبودن شان نصف مرد حساب نشوند. به امید برابری حقوق انسانها به دور از هرگونه آپارتاید جنسی. اوین 86 /۱0 /4
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2