113 های تن توسنی اصل، آناتومی) یک سرنوشت است و اگر ادبیات را بازنمودی از سرنوشت ناگزیر سرنوشتی متفاوت از مرد دارد فردی و جمعی آدمیان بدانیم، تن زن به ) زن، corporeality زند. تنانگی ( و این سرنوشت بازنمایی دیگری را رقم می ناپذیر از این بازنمایی است. ویژه در ادبیاتمدرن، عنصریجدایی به ی ادبیات یا نگارش زنانه، چه در پذیرش و چه در نفی آن، کم درباره سخنگفته نشده است وگاه حتی در این زمینه به نظرات ضدونقیضی در خوریم. در اروپا جان استوارت میل در کتاب خود، ی متفاوت برمی ازمنه زیست، ، یعنی در همان دورانی که طاهره می ۱۸۶۹ ، در سال انقیاد زنان زیستند و یککلمه هم از نویسد: «اگر زنان در سرزمینی جدا از مردان می می در برابر این نظر، 7 خواندند، آنگاه ادبیاتخود را داشتند.» ی آنان را نمی نوشته ی ی نوبل در سده ی جایزه ای همچون وی. اس. نیپل، برنده از زبان نویسنده ی یک متن را حدس آسانی جنسیت نویسنده خوانیمکه او به ویکم، می بیست یزنانه متصلبدر افزایدکه نوشته انگاریخود می زندو در توجیه اینساده می در ادبیات معاصر ایران نیز عجیب 8 احساسات و دیدی تنگ از جهان است! خوریمکه نیستاگر به رویکردیدر میانمعدودیزنانشاعر یا نویسنده برمی برایادبیات، ذاتیفراجنسیتیوصرفاً «انسانی» قائلاستوفرقیمیان ادبیات نماید،چراکهشاعر بیند. اینرویکردچندانهمنادرستنمی زنانهومردانه نمی ایکه هنوز به بیانی مشخصو از آنِ خود دست نیافته، اطلاق هر یا نویسنده مورد است. جنسیتی به اثر او بی نقل از: 7 Elaine Showalter, (1977) A Literature of Their Own. Princeton University Press, p. 3. 8 Time Armande Wison, (2019) ‘Writing’ in Robin Truth Goodman, (ed.) The Bloomsbury Handbook of 21st-Century Feminist Theory. p. 184.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2