117 های تن توسنی یزنرا در برابر الگوهاینرینه-نمادین تنیده در اندیشهوگفتمان یتنانه تجربه ی صدایانه دهد. اینجملهدربرابرکلامعُقَلایی،سرراستوتک مردانهقرارمی صورتسخنی غیرعقلایی (حسی)، بهگِرد خود پیچنده و مردانه، خود را به توان به شور کند. با نگاهی به آرای ژولیاکریستوا می چندصدایانه تعریف می ی پیشاکلامی سخن طاهره اشارهکرد و آن را همانا شادیِ بازگشت به مرحله پنداری خود با مادر و نفی پدر و سرپیچی از منطقکلام در کودکی و همسان او دانست. ویژه در اینجا گفتنی استکه رویکردهای نظری منتقدان فمینیست به فرانسوی (لوس ایریگاره، هلن سیکسو و کریستوا) اگرچه انقلابی را در نقد فمینیستی رقم زد، اما در کاربست این رویکردها در خوانش متنی شعری ی کاربست آنها دستی کرد، چراکه لازمه توان گشاده از گذشته چندان نمی های ادبی از ی متن مفهوم امروزین در پسهمه فرضی از سوژگی زنانه به پیش ی لحاظصوری نیز این نظرِ ایریگاره درباره آورد. به گذشته تاکنون را لازم می یمتعارففاعل و مفعول است، دچار گسیختگی یزنانهکه فاقد رابطه جمله دست توانذاتی هرمتنیدانستکهبه رسدرا نمی نحویاستوناتمامبهنظرمی شود. از منظر ایریگاره، سیکسو و کریستوا، زن در ادبیات خود زنان نوشته می شود، باید سخن را از جنسیت خود آغاز کند، از جنسیتیکه از تن آغاز می های پساساختارگرا، از تفاوت میل جنسی و مادینگی اندام خود. این رویکرد گرایی و پساساختارگرایی، مشکل شناختی وگاه در ترکیبی از مارکس روان بتوانند ما را در تعریفی از ادبیات زنانه در گذشته یاری رسانند. این رویکردها گیرد تا حدیدرسیکسو، یا مثلاً خود می کهگاهصورتی ازشطحیاتنظری به ،)Gayatri Chakravorty Spivak هایگایاتری چاکراورتی اسپیواک ( در نوشته کنند؛ از جمله و ی نگارشزنانه یا نویسشمادین طرح می تجویزاتی را درباره
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2