12 درآمد سخن ی بلخی تا عصر مدرنیسم و شعر فروغ امکه شعر طاهره از رابعه استدلالکرده فرخزاد، چرخشی در سوژگی زنانه و بیانی از آن را در شعر پیشامدرن فارسی نماید. بازمی شدن در هر سه فصل تا آنجا به مباحث نظری پرداخته شدهکه در روشن ام تا آنجاکه ممکن های مختلف موضوع بدان نیاز بوده است وکوشیده جنبه ی ناآشنا به اصول و زبانِ است اینشروحو اشاراتنظری، حتی برایخواننده اصطلاحی آنها مفهوم باشد. ها ذهن به شعر طاهره و خود او همچون یک پرسش برگردمکه مدت صرافت پرداختن است. آیا مباحث نظریْ من را به من را به خود مشغولکرده به شعر طاهره انداخته یا این شعر طاهره بوده استکه من را به بازخوانی آن ی من هر دو بوده است. توانم بگویمکه انگیزه مباحث برانگیخته است؟ می گذارد هاییکه طاهره وشعرشدر برابر خواننده می ی پرسش اگر بتوان به همه ماند و های دیگر که بر جا می پاسخگفت، اما پرسشی هست پیش از پرسش خوانیم مشکل بتوان پاسخی برای آن یافت. در روایاتی از زندگی طاهره می کرده است. که او اغلب و در لحظات مختلف، شعری را با خود زمزمه می پرسشاین استکه در آنشبتابستانو در باغی در تهران پیشاز آنکهجلاد، هایش آن را بفشرد، ریسمان را بر گردن او بیندازد و تا بالاآمدن آخرین نفس کرده است؟ باید بگویمکه قتل شاعری طاهره چه شعری را با خود زمزمه می همان صورتِ قتل طاهره دیگر، محمد مختاری، در زمان ما که درست به یاد طاهره وکلمات آخر او انداخت. این دو شاعر در انجامگرفته بود، من را به اند؟ این، راز ناگشودنی کرده چند قدمیِ مرگچهکلماتی را با خود زمزمه می توان در متنشعرشان بازگشود؟ شعر هر دوی آنهاست. آیا هرگز این راز را می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2