122 های تن توسنی توانست پوشیده بماند). گویاترین اندام او هستند (آن نرگسان بیمار که نمی توان با این نظر رضا براهنی موافق بودکه «تاریخ ایران در گذشته مذکر بوده می زن... زن ایرانی در گذشته عملاً وجود خارجی نداشته است. اگر است و بی شده و مردزده داشته نگه وجود خارجی داشته، وجودی مخفی، مرموز، عقب دو، عنوان یک انسان درجه بوده است... سیادت تاریخی مرد، زن را تنها به در ادامه اما او سخنانی 15 افتاده خواسته است». شده و ازانسانیت انسانی شیئی فکریِ پیش دهد براهنی همچون یکی از سرآمدان روشن گوید که نشان می می اطلاع بوده یا عامدانه ی نزدیک تاریخی خود بی از انقلاب، حتی از گذشته گوید: «طوریکهگویی او ]زن[ حتی اطلاعی زده استکه می خود را به بی توانسته باشد، چه رسد به اینکه های تاریخی هم نمی حاضر و ناظر بر جریان مثلزینب اعراب، نطقو بیانشمجلسیزید را به لرزه درآورَد. یا مثلژاندارک ادبیاتی او همکلی حتی این حکم تاریخ 16 عصیان را به وحی و الهام در آمیزد.» گوید: «... تا زمان فروغ، شعر فارسی از داشتن مرد خطاستکه می و تعمیمی معشوق، مردیکه از دیدگاه حسی، عاطفی و جسمانیِ یکزن دیده و تصویر کافی است این بیانشعریصریح را از مهستی 17 مانَد.» شده باشد، محروم می یمعشوقِ مرد خود (جوانی قصاب) در اینجا یادآور شویم: گنجوی درباره چون پوستکشدکارد به دندانگیرد آهنز لبشقیمتمرجانگیرد .۲۹-۲۸ . نشر اول،صصتاریخمذکر )۱۳۶۳( ، رضا براهنی 15 گوید: «... یزنمعاصر،خود نیزچنینمی برانگیز استکه درباره یسخنان براهنی بسیتأمل همان. ادامه 16 ها تا خود را بهصفوفمقدم زنان با ترینهیئت اصالت و پساز آنکهچادرکنار گذاشته،خیز برداشته در بی بینیمچگونه پساز اینخیزبرداشتندر آنسویصفوفدر ابتذالی پوچو یاوه فرهنگجهان برساندکه می کندکه اینسطور را براهنی ازشریعتی نقل پوشاند!»خوانندهشکمی اشرا می افتد و لجنسروروی دارد می مضمونکرده یا مستقیماً ازسیدقطبمصریدر نوشتن آنها الهامگرفته است؟ به .۳۶-۳۵ همان،صص 17
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2