142 های تن توسنی بزنید نغمه ز هر طرفکه زِ وَجه طلعتما عرف اللیالقد انجلی الغطا [القناع]وقدکشف،ظلم رفع فوران نار ز ارضفا، نوران نور ز شهر طا ظهران روحزشطرها و لقد علاو قد اعتلا البهاءتصفصفت طیرالعماتکفکفتورق الضیاءتذرقتمتجملامتجلّلا دیک خوریمکه معنا را ساده ها در همانغزل به سطرهایی نیز برمی دنبال این بیت به اند: ه وسرراستبیانکرد دلم از دو زلفسیاه او ز فراق رویچو ماه او به ترابمقدم اوشدهخونمنمتبلبلا ایشه دلبران ایمه مهربان، ز فراقت ز غم تو شدهروحهیکلجسمیان،متخففا متخلخلا واقع این استکه این سخن شعری هم پیچیده و هم ساده است. این صورت رویارویی لفظ با معنا و با چیرگی لفظ بر ی پیچیده و ساده به دوگانه جوییهرچه بیشتر در لفظ با تصریفی آهنگین از نماید: صرفه معنایخود می هایعربیدر قافیه یا با دخالتدرصورتمعمولصرفی آنها مثلا در این واژه بیت: مه مالهه آن الست ز ز ظهور آنشه آلهه، بلیٰ بلیٰ تغینات به والهه، همه آلهه شده یکلام مذکر، لفظ را در شعری دیگر، اینگریز از معنای مقدرِ لفظ در حیطه گذارد: مستقل از معنا همچونصوتی آهنگین برجا می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2