143 های تن توسنی یطور دل چه شودکه آتشحیرتی زنیم به قله فسککتهودککتهمتدکدکا متزلزلا هایپیرو،طبیعی زبانزنانهنیست. یبلندوپیچیدهبابند اندکهجمله گفته کند و گفتنی استکه ساخت را نقضمی این بیتشعر طاهره چنین حکمی یجمله را در این بیت، وزن مصاریع متقارنضروری نکرده است: پیچیده چوکسیطریقمرا رودکنمشنداکهخبرشود که هر آنکه عاشقمن بود، نرهد ز محنتو ابتلا لحاظ نحوی و گاه با ی طاهره در کنار مصاریع پیچیده به در بیان شاعرانه های لفظی خوریمکه از آرایه یشاذ به جملاتساده وکوتاهی نیز برمی ها واژه ایکه از تکرار ردیفو قافیهخود نامه اند. درساقی معمولدرشعرشنیز عاری را وارهانیده، چنینسروده است: ایحبیب هیچرا از من بگیری هستیمحضآوریبیرونزجیب دیدنبگذشتنیبگذاشتند آنچهرابایستشانبرداشتند ... یا الها خود به ایشانداشتی داشتیو داشتیو داشتی های لطیف ملموس پردازی و نیز این تغزل سادهکه با جملاتیکوتاه و انگاره حتی با عدولی اندک از قالبمعمول وزن سروده شده است:
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2