144 های تن توسنی ایخفته رسید یار برخیز ازخود بنشانغبار برخیز هین برسر مهر و لطفآیی ایعاشقزار یار برخیز خوار آمد برِ توطبیبغم دل نزار برخیز ایخسته ای آنکه خمار یار داری گسار برخیز آمدمهغم ایآنکه بههجر مبتلایی شدموسموصلیار برخیز ای آنکهخزان فسردهکردت اینکآمدبهار برخیز هانسال نو وحیاتتازه است پار برخیز ِ یلاش ایمرده توانگفتکه شعر طاهره در بلاغت خود تنشی میان همین ساده و می ای بساکه به کشید، این تنش پیچیده است و اگر عمر شاعری او به درازا می ی ی شخصی و نزدیکی به زبان زنده شدن به بیان تجربه سود ساده و نزدیک ای که نمونه انجامید، چنان گفتاریو فرارفتی بیشتر از کلام نوشتاریمذکر می اش صورتعدول ازسبکو زبانمتکلفشعریزمانه از آنرا در اینشعر او به بینیم: می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2