20 شبح یک نام ی ضعیفی بوده که در توانگفت آن حلقه «تخلص» یا نام شعری، می وتردید قرار گرفته و با شعر طاهره بیش از هر ویژگی دیگر آن، مورد شک دو نمونه از آن، اصالتکل آثار شعری زنی به نام طاهره دانستن یکی نااصل تواند ملاکی در اند. اما آیا صرف تخلص می قرةالعین را زیر سؤال برده تشخیص اصالت یک شعر و نسبت آن به یک شاعر خاص باشد؟ تخلص گیریمو پرسشاز ماهیت چیست؟ با درنگیدر مفهوم تخلصبحثرا پیمی کنیم؛ اینکه آیا اصولاً تتبعات رایج تر طرح می ایگسترده تخلص را در زمینه توانندما را بهخوانشیدقیقاز یکمتنادبیو اصالت شناسانه تاکجا می نسخه انتساب آن به یکنام خاصیاری دهند؟گفتنی استکه بحث از تخلصتنها های زنی ماند و از حدس وگمانه به تعریفی از یک عرف ادبی محدود نمی ی رود. در این بحثما با مسئله شناسانه فراتر می ادبیاتییا تتبعاتنسخه تاریخ روییمکه لزوماً با نام یا نشان شخصیِ شاعر صورت نامی شعری روبه «نام» به شناختی به یکی نیست و به همین لحاظ، این بحث از حد یک پرسش روش ی مفهوم «نام» در متن ادبی یا به درباره )ontologic( شناختی پرسشی هستی کشد. سخندیگر، به تعیینکیستی مؤلفیا سراینده و نسبتاو با اثر ادبیمی یا نام شعری در واقع امضای شاعر است در پای اثر خود و تخلص ای خاص در میان همچون عرفی ادبی، ملاک تشخیص شعر به گوینده سخندیگر، تخلصهمچونمُهر یا امضای شمار دیگر است. به گویندگان بی شاعر، سندیت انتساب یک اثر به یک سراینده با نامی خاص است و چنین 4 ی رادویانی «شعر مزّور را از نامزّور» با تخلص شناسند. گفته استکه به شناختند و نویسان در گذشتهکل دستاورد یکشاعر را با تخلصاو می تذکره ) «تخلص در شعر فارسی و عربی»، ۱۳۹۱( نقل ا ز: ابراهیم خدایار و یحیی عبید صالح عبید، 4 .۶۶ بهار و تابستان، ص فنون ادبی،
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2