22 شبح یک نام 6 رفته است. شده یا به سرقتمی خریدوفروشمی اند اما باید گفت ی تخلصرا به رودکی رسانده لحاظ تاریخی پیشینه به گاه در تحولشعر فارسیجایوکاربستثابتی نداشته است. که تخلصهیچ ی کارکرد آن در قصیده و غزل یکسان نیست. تخلص از بیت پیونددهنده مکان ی قصیده به بیت پایانی (مقطع) در غزل نقل تشبیب با مدح در میانه های تغزلی، تخلص طورکلی در قالب کرد. برخلاف قصیده، در غزل و به دیگر فقطیکنامخاصنیستو برخلافپنداشتمعمول، مرجوعیرا برای روست توان مفروضدانستو ازاین صورتشخصیکّه و تاریخی نمی آن به درستیگفته شدهکه حافظ همچون نامی شعری یا «تخلص» در دیوان، که به اغلبچنین 7 یشعر». نه «شباهتی با حافظ شاعر دارد و نه شباهتی بهگوینده صورت تخلص از خود در شعر مفرد به شخص استکه شاعر در قالب سوم یندایی،شاعر مورد بینیم، اماگاه نیز بهصیغه که درحافظمی برد،چنان نام می که از تفتازانی نقل گیرد. اینخطابازجانبکیست؟ آیاچنان خطابقرار می کننده انتزاع یا تجریدی از خود شاعر است اند، در این موارد، خطاب کرده کلیدیگروغیر ازخودشاعر ایبه یاگوینده 8 (تخلصهمچونصنعتتجرید) یایوانمداینکه ایهمچونقصیده را موردخطابقرار داده است؟در قصیده ، پاییز و زمستان، ی ادب و زبان نشریه ) «بررسی تخلص در شعر فارسی»، ۱۳۹۱( ، زهره پوراناری 6 .۵۱-۲۳ صص ی دیگری در این زمینه: و نیز نگاهکنید به مقاله ، بهار و فنون ادبی ،») «تخلص در شعر فارسی ۱۳۹۱( ، ابراهیم خدایار و یحیی عبید صالح عبید .۷۸-۶۱ تابستان، صص ی فصلنامه ) «ارزش تخلص وکاربرد آن در شعر حافظ»، ۱۳۸۴( ، علی محمدی سیدآبادی 7 .۷۵-۵۱ ، تابستان، صهای ادبی پژوهش همان. 8
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2