30 شبح یک نام صورت تخلص بلکه در بیت آغازین شعر، شاعر از خود چنین نام یا نه به برد: می العینمبیا اندرنوا قرة با نواهاینواینینوا تخلصکم نیستند و پرسش این های طاهره شعرهای بی در میان شعر های شعری او تخلصی را در پای خود داشتند، پاره استکه حتی اگر تمامی ی خود اوست؟ چنین نیست. هر بودکه شعرها همه سراییده آیا دلیلِ آن می شدن را در خود دارد و در انتساب که اشاره شد امکان جعل تخلصی چنان لحاظ این توان شککرد. به هر سخنی به یکمصدر سخن خاصهمیشه می اند که آثار شکسپیر یا بینیم در ادبیات غربکسانی بوده ویژگی استکه می اند و هستند حتی آثار بورخس را نه از آنِ یک نفر که از آنِ چند نفر دانسته پژوهشگرانیکه حتیسخن قرآن را نیز نه از منشأ صدوریواحد، بلکه ساخته اند. یگویندگانیچند و در طول زمان قلمداد کرده و پرداخته هایشعریطاهره، غزل معروفی هستکه از آن با سرنام «قماش از پاره شود و از اتفاق، نام یا تخلص«طاهره» را با خود دارد با این مطلع: دل» یاد می رو به چهره، رو به گر به تو افتدم نظر چهره مو نکته، مو به به شرحدهمغم تو را نکته ها این شعر زیبا به نام طاهره نقل شده، اما بیش با آنکه در بسیاری جای کلیمردود دانسته از هرشعر دیگریصحتانتسابشبه او زیرسؤال رفته یا به های بهائی دیگر گنجانده شده است. به همین دلیل استکه اینشعر در تذکره ی اند. درباره که در متون ازلی آن را به نام طاهره آورده شود، در حالی نمی
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2