38 شبح یک نام زبان،حیات مرگ از سخن داشته است. یعنی مرده از هستی گوییمکه سهمی ایمی از مرده اشکه زبان استاز آنقسمتازهستی اشجدا شده اما نتوانسته فیزیکی حرف،خود در آنموقع یکلامی ساخته،جدا شود. چراکه زبان، منظومه چیزیجداشده از واقعیتبود وحیاتیماورائیداشت. پسنام مردگانی شانجزئی از زبان بوده است. و زبان،حیاتِ آوریمکه هستی را بر زبانمی مرگاست. 21 یپنهانحرف چهره -یداللهرؤیایی، بحث از شعر طاهره را با درنگی در مفهوم تخلص همچون یک نام پی که اشاره شد، امضایشاعر است گیریم. تخلصیا نام شعریشاعر چنان می توان شککرد. در پای اثریکه سروده است، اما در اصالت این امضا می تواند که اشاره شد، تخلص همیشه همچون امضا می سخن دیگر و چنان به سخن دیگر «تکرارپذیریِ» یک امضا، شرط پذیری یا به جعل شود. این جعل از منظری ادبیهیچ امضایی یکتا نیست. هر امضایی در 22 خوانایی آن است. ی نخستین خود استکه در رخدادیکلامی نهایت، تقلید یا جعلی از نمونه دستیکشخصبر پایسندی شود؛همچنانکههیچدو امضاییبه تکرارمی ام به دو کتاب از رؤیایی: در این نوشته نگاهی داشته 21 . تهران: نگاه؛ی پنهان حرف ) چهره ۱۳۹۱( یدالله رؤیایی، . تهران: نگاه.) من،گذشته، امضا ۱۳۹۴( یدالله رؤیایی، های متعدد آورده شده است. از میان نوشته )iterability تکرارپذیری در برابر مفهوم دریدایی ( 22 ویژه به این اثر مشکل او: ام به ی نام و امضا در متن ادبی، نگاهی داشته دریدا درباره Jacques Derrida, (1948) Signéponge/Signsponge. Translated by Richard Rand, Columbia University Press, p. 57. یویراستار درکتابزیر آمده است: ای نیز از متن بالا با مقدمه گزیده Jacques Derrida, (1992) ‘From Sinsponge’, in DerekAttridge, (ed.) Acts of Literature. Routledge, pp. 344-369.
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2