44 شبح یک نام سخن یا فاعل در اینجملهکیست؟ آیا خود خداوند استکه بلاتشبیه به زبان یکلام )خداوند) ضمیری فاعلی چسبیده گوید؟ یاگوینده انسانی سخن می به فعل و جانشین «شخص» واقعی را همچون «مجاز»ی از خود در کسوت یکشخص بهکار برده است؟ یا آنکه این سخن را خود پیامبر بر زبان آورده )Roland Barthes ی پیش، رولان بارت ( دانیمکه در آخرهای سده است؟ می در جستار اثرگذار خود با تحلیل مفهوم «مؤلف» در آثار ادبی از رویکردی اما باید گفت 27 یسخن را در متن اعلامکرد. پساساختارگرایانه، مرگگوینده پیشینه نبود. پیشاز او نیچه مرگخدا و که این رویکرد بارتبه مؤلفنیز بی توانگفت والری مرگسوژه را در زبان اعلامکرده بودند. مرگ و نویسش می ها پیش از والری، منصور اند. سده از دیرباز مقولاتی متداخل در یکدیگر بوده کند که حلاج به روایت هجویری بیانی از مرگ را در نویسشچنین بیان می یا به برگردان یدالله رؤیایی: «آنهاکه 28 اند، هایگویا، هلاک دل خویش زبان ، ترجمانی از اند.» رؤیایی در اینگفته گویند مردگان سخن خویش سخن می یخطرناکمرگ» بود. یابد که برای او هر نویسشی «تجربه نگاه بلانشو را می هایدگر را آورد که در شعر ی بکت این سخن توان در برابر آنگفته می توانکلیدی برای حل گوید. اینگفته را می استکه زبان از خود سخن می معضل سوژگی در زبان شعری دانست، اما همینگفته درجا این پرسش را گوید؟ این پرسشی است کسی سخن می آورد که زبان در شعر با چه پیش می رو گرای بارت نیز ما با آن روبه محور و متن که از اتفاق در رویکرد خواننده کردننقشآنازنگاهپساساختارگرایانه هستیم.تأکیدبرمحوریتمتنومطلق 27 Roland Barthes, (1977) ‘The Death of the Author’, in Image/Music/Text. Translated by Stephen Heath, Fontana. الالسنة مستنطقات تحت نطقها مستهلکات. 28
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2