48 شبح یک نام آموزیم این استکه متن جمله رویکرد رادیکال بارت در جستار معروفشمی گویدکه همیشه همانقصدو حاویهیچمعنایمقدرینیستوچیزیرا می تواند باشد. بارتنگاه افراطیخود را به مؤلف نیتمؤلفهمچونسوژه نمی ی رمانی از بالزاکتعدیلکرد و نیز ها در اثر تحلیلیخود درباره و مرگ او بعد اگرچه هنوز به هلاک مؤلف قائل است اما خاکستر کالبد او ، لذت متن در آید این نظر نمی داند. آنچه در نگاه نخستبه شده درسرتاسر متن می را پاشیده توان این دو رویکرد را استکه تخالفی میان رویکرد بارتو فوکو نیست. می یمتقارندید. بارتخواننده را مرکز ثقلجریانارتباطکلامیفرض ها رویکرد ی متن است و در مقابل ی معانی صریح یا پوشیده ی همه کند کهگیرنده می کند، اما او را نه ذاتمتعال یسخن تأکید می او فوکو، اگرچه بر نقشگوینده یخود و در نهایت، برایند هایجاریِ زمانه گاهگفتمان خلاقسخنکه تلاقی توان آن یکعصر نام دادهکه می )episteme( داند که بدان اپیستیم آن چیزی می را به الگوی بنیادین معرفتی یا افق دانایی یکعصر تعبیر کرد. از این رویکرد، درخشند»، نیز نه ی سخن ادبی، آنجاکه «فقطکلمات می سراینده یاگوینده شناسایی استکه نظم معنادار ناشناسیِ استعلایی،که واقعیتی تاریخیو قابل ادبیاتحتیشعریمنسوببهشاعریگمنام کند. در تاریخ سخنرا تعیینمی ای کلیفاقدگوینده شود نهسخنی به «لاادری»همچون یک«معما»خوانده می که آن را زمانی بر زبان رانده است. کیستی مؤلف را به پرسش مرگ مؤلف اگر بارت در جستار معروف گرفت، فوکودر پیاوکوشیدچیستیمؤلفرا تعریفکند. فوکو نخستفرق یمؤلف گذاردمیان«اثر»ونوشتهوبراینباوراستکهپیشازآنکهبهمسئله می روییم. ی اثر و فرق آن با نوشته روبه ی اثر بپردازیم، ما با مسئله یا پدیدآورنده ایکه نیما برای خود یا توانیم بگوییمکه صورت خرید روزانه برای نمونه می
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2