54 شبح یک نام تعبیردیگر، همچونسرزمینیپیوستهدرمعرضبادهایاستغنایخداوند،یا به گردان به باشندگان در آن تحمیلکرده، آنان را واداشتهکه همواره هجوم بیابان هاست جویی راهیرا برایرویاروییبا انهدامکاملپیداکنند.غزلیکیازاینراه پذیر صورتاقتصادیدرکلام، ایجازیتاسرحدممکندر بیان، اما انعطاف به یطباطبایی، گفته در مضمون و وزن و شمار ابیات. در سرزمینیکه باز هم به ظاهر را بخوانید 39 «هیچظاهریوجود نداشتهکه نمود باطنی بغرنج نباشد...» ویژه در اوج ضرورتی تاریخی به فرم غزل یا قالبغزل همچون یک اقتصاد به که در شعر حافظ متجلی است: مجموعیتی در عین چنان کمال و جمالش آن یآندره ژیدکه نابسامانیبسیبهتر ازسامانو نظمی پریشانی، مصداقآنگفته مخلّ... . بینیم با نگاهیگذرا به ابیاتمقطع در سخن تغزلی در ادبیاتفارسی می افتد، اغلب صورت بستاری برای سرایش اتفاق می که آنچه در این بیت به است در تعمیم یا تخصیصمضمون غالب در کل )epigram( ای آوردن نکته بینیمکه شعر یا بازگشتی است به آنچه در آغاز گفته شده است. با اینحال می تنها به هیچ معیار کمّی برای شمار ابیات غزلش مولانا در غزلیاتشمس نه خواهد کندو ازمحبوبمی تمامرها می پایبند نیست،گاهسخنراعامدانه نیمه که او خود سخن را به پایان رساند: تر دوسه بیتمانده باقی، تو بگوکه از توخوش 40 که ز ابر منطق تو، دل وسینه اخضر آمد .۴۶۲ . انتشارات نگاه معاصر، صی انحطاط ایران ای بر نظریه دیباچه )۱۳۸۱( ، جواد طباطبایی 39 .۱۱۴ ) سیر غزل در شعر فارسی. فردوس، ص ۱۳۷۰( ، نقل از: سیروس شمیسا به 40
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2