98 ی پار لاشه توانکل این آیا نمی 78 خواهد». بیند و جور دیگری می خفقان، جور دیگری می که بدان خواهیم پرداخت، های آن را در شعر طاهره، چنان گفتمان و بازتاب ی آنچه تاکنون درچندکلمه فشردهکنیم: اشتیاقیسرکشبرایگسستن ازهمه بوده استو آغازکردنچیزی دیگر، حرکتی نو؟ در گنجانیدن جنبش باب در چهارچوب موعودگراییِ شیعی ما باید خوان با خود را در نگارانِ یادشده، خاستگاهی معین و هم همچون تاریخ ای از زمان، در سرآغاز هزاره، برای این جریان، مقدر و معلوم بدانیم برهه و برای اذهانگرونده بدان، ماهیتی جامد و ورای زمان و جهان قائل شویم. ی موعودگرایی ی آغازینی در سیر تحول اندیشه اما مشکلکه چنین لحظه گرایی خلاصه نمود. در (مسیانیسم) ایرانی پیدا شود تا بتوان آن را در شیعه ها و ارتدادهاستو همه های استیلای اسلام، تاریخ ایران، تاریخ بدعت سده یادوارد براون،هیچملتی از میان گفته توانیکپارچه موعودگرا نامید. به را نمی با 79 هایدینیپدید نیاورده است. ها وفرقه مللمسلمان،همچون ایرانیاننحله ها های این بدعت هایناهمگونوگسستگیو پراکندگی کردنویژگی رنگ کم ایرا برایفقط یکجریان برجسته نمود. توان پیوستگی هاستکه می و ارتداد فقطگفتمانموعودگرا، ها ازشعوبیو قرمطی تا بابیو نه سرکوبیِ اینجریان داربودنشان در ژرفای ذهنیت ایرانی دارد. به یاد آوریمکه تا پیش نشان از ریشه چنان یمهدییاکربلا آن ازصفویه مردم ایران یکسرهشیعه نبودند و از اسطوره بعدساخته و پرداخته شده، نشانی در ادبیات که در ادبیاتشیعی از آن زمان به اصطلاح توان یافت. تا پیش از به کانونی ایران (فردوسی، حافظ و...) نمی ی باب» جشن میلاد امام زمان را با آن شکوه و جلال امروزین جشن «فتنه .۹۱ ، صباب؛ دویست سال بعد ادوارد براون در «طاهره و آزادی در اسارت»، 78 ، نشر از چیزهای دیگر های ایرانی»، ) «نهضت ۱۳۷۹( ، کوب برگرفته از: عبدالحسین زرین 79 .۱۶۰ سخن، ص
RkJQdWJsaXNoZXIy MTA1OTk2