برای چند ماه، هر هفته میدیدمش. از دفتر کار که خارج میشدیم، او راه خودش را میرفت و من هم مسیر خودم را. میدانستم که از دو عالم جداگانهایم. از دو سوی متفاوت با دو نگرش مخالف. اما مرد نازنینی بود. همیشه از گفتگو بر سر عقایدمان دوری میکردم. چه نیازی بود که رفاقت موقتمان را با جنگ بیهوده بر سر باورها به باد دهم؟ یکبار که ناخواسته و ناگهان، در مسیر همراه شده بودیم، این پرهیز شکست.
اولین چیزی که معمولاً با شنیدن نام «نیلوفر بیضایی» به ذهن میرسد این است که او دختر «بهرام بیضایی» است. این وضعیت از جهتی یک مزیت فرهنگی به نظر میرسد، و از جهت دیگر سایهی پدر را روی هویت شخصی او میاندازد. با این حال، نیلوفر بیضایی توانسته، با نمایشنامههایی که نوشته و روی صحنه برده، نام خود را به عنوان یک هنرمند برجستهی ایرانی به ثبت برساند.
رئیس جمهور جدید آمریکا، برای منع ورود اتباع هفت کشور، با واکنشهای منفی بسیاری از روشنفکران و نویسندگان مواجه شد. بهیه نخجوانی، نویسندهی ایرانیتباری که تجربهی طولانی تبعید و مهاجرت را دارد، از ضرورت همدلی بین همهی انسانها و حذف مرزبندی بین «خودیها» و «غیرخودیها» میگوید.
بهییه نخجوانی از نویسندگان شناختهشدهی ایرانی است که آثارش را به زبان انگلیسی مینویسد. نخجوانی در تازهترین رمان خود به تبعید و مهاجرت میپردازد، و اثرات آن را در قالب ماجراهای یک خانوادهی ایرانی روایت میکند. این گفتوگو به بهانهی انتشار ترجمهی فرانسوی رمان او انجام شده است.
حکایت غریبیست از نویسندهای مهاجر در سرزمینی غریب که وطناش هم برایاش بیگانه شده است؛ داستان زندگی پر فراز و نشیب تسلیمه نسرین، نویسندهی بنگلادشی، که اندیشههای جنجالیاش او را مجبور به ترک وطن کرد و اینک در دهلی نو به فعالیتهای خود ادامه میدهد.