زندگی با فاشیسم
الکساندر استیل
آیا ممکن است که کشوری را بر خلاف رسوم دیرینه، بر خلاف خواستههای قلبی و خلق و خوی اهالی، و به احتمال زیاد بر خلاف منافعش، به طرف جنگ سوق داد؟ ظاهراً چنین کاری ممکن است.
آیا ممکن است که کشوری را بر خلاف رسوم دیرینه، بر خلاف خواستههای قلبی و خلق و خوی اهالی، و به احتمال زیاد بر خلاف منافعش، به طرف جنگ سوق داد؟ ظاهراً چنین کاری ممکن است.
چندی پیش امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، در مراسم یادبود آتشبس جنگ جهانی اول گفت که ملیگرایی «خیانت به میهنپرستی است». چطور میتوان احساس فراگیر ازهمگسیختگیِ فزایندهی جوامع را فرو نشاند بیآنکه به التهابات ملیگرایانه دامن زد؟
چرا میجنگیم؟ آیا حاضریم که فرزندان خود را به جنگ بفرستیم؟ وقتی از جنگ حمایت میکنیم و در واقع برای زندگی و مرگ دیگران تصمیم میگیریم، چه در سر داریم؟ اینها بعضی از پرسشهایی است که لولا آریاس، کارگردان تئاتر جنگ، مطرح میکند. در این فیلم شش کهنهسرباز آرژانتینی و بریتانیایی 35 سال پس از جنگ فالکلند/مالویناس دور هم جمع میشوند تا ببینند آیا هنر میتواند دشمنان دیروز را به دوستان امروز تبدیل کند یا نه. آنچه در ادامه میخوانید نقدی بر این فیلم و گفتوگویی با کارگردان آن است.
هر سال «انجمن بینالمللی قلم» توجه جهانیان را به پنج نویسندهی ستمدیده جلب میکند تا شاید از آزار و اذیت و تهدید روزنامهنگاران و نویسندگان در سراسر دنیا بکاهد. امسال کارزار این انجمن به داویت آیزاک (محبوس در اریتره)، میروسلاوا بریچ وِلدوسیا (مقتول در مکزیک)، اولِگ سِنتسوف (محبوس در روسیه)، شهید العَلَم (بازداشتی در بنگلادش)، و وائِل عباس (محبوس در مصر) اختصاص دارد. نامهی آرونداتی روی به شهید العلم پیشتر در آسو منتشر شده است. آنچه در ادامه میخوانید نامههای چهار نویسندهی نامدار دیگر است.
انجمن جهانی قلم 15 نوامبر را «روز جهانی نویسندگان دربند» نامیده است. امسال در این روز آرونداتی روی، داستاننویس هندی، با انتشار نامهای خطاب به شهید العَلَم، عکاس متهم به انتقاد از بنگلادش، از بازداشت و قتل روشنفکران دگراندیش، و لزوم همبستگی و مقاومت در برابر سانسور سخن گفته است.
در سال 1977، در عصری که هنوز هیچ نشانی از رایانههای شخصی، تلفنهای همراه، آیپادها و دیگر معجزات فناوریِ نزدیککننده/دورکننده، مرتبطکننده/منزویکننده، پیونددهنده/جداکننده نبود، روبر بِرِسون فیلم شاید شیطان را ساخت که قهرمانانش چند جوانِ کاملاً درماندهاند که ناامیدانه در پی یافتن هدفی در زندگی، وظیفهی خود در جهان و معنای «موظف شدن» هستند.
از بین صدها سندی که نویسنده و تصویرگر آلمانی، نورا کروگ، از بایگانیها و بازار کهنهفروشها بیرون کشیده و در کتاب خاطرات مصورِ چندلایه و تودرتویش منتشر کرده، دو تا که از نظر عاطفی بسیار جالباند به قارچها مربوط میشوند.
در هفتههای اخیر، فکر و ذکر جامعهی بینالمللی مشغول عواقب ناگوار قتل جمال خاشقجی بوده است اما ترکها بیشتر دلمشغول امور داخلی و بهویژه، نقشههای بزرگ رئیس جمهور خود برای تبدیل ترکیه به یک قدرت اقتصادی منطقهای بودهاند. دو هفته پیش هواپیماها برای اولین بار در فرودگاه جدید استانبول به زمین نشستند. رجب طیب اردوغان این پروژه را گل سرسبدِ «ترکیهی جدید» میخوانَد و درست همان طور که میخواست، وسعت فرودگاه (۷۵۹۴ هکتار) و ظرفیت آن (سالانه ۲۰۰ میلیون مسافر) به حدی خواهد رسید که به بزرگترین فرودگاه جهان تبدیل خواهد شد.