موقعیت ترکیه به عنوان پلی میان خاورمیانه و آسیای مرکزی و اروپا، این کشور را به معبری برای مهاجرت از کشورهای شرقی به غربی تبدیل کرده است. در طول تاریخ هم آناتولی مسیر گذر مهاجرتهای جمعی و میزبان میلیونها مهاجر بوده است. البته این مهاجرتها که دلایل و پیامدهای گوناگونی دارند، در نهایت در پیدایش جغرافیای رنگارنگ آناتولی هم مؤثر بودهاند. اما در چند سال اخیر وضعیت پناهجویان در ترکیه به مسئلهای ملی و بینالمللی تبدیل شده است.
در این سالها خیلیها که در ایران به جوانی میرسیدند، یکی از سؤالهایی که برایشان مطرح میشد این بود که بمانند یا مهاجرت کنند. از فعل گذشته استفاده میکنم چون در این دو سه سال و بعد از افزایش وحشتناک نرخ ارز یا به عبارت بهتر افت بیسابقهی ارزش ریال، مهاجرت تبدیل به گزینهای دور از دسترس برای خیلیها شده است.
وقتی نتایج نظرسنجیِ اخیر دربارهی نگرش ایرانیان به مهاجران افغانستانی منتشر شد، دوستان و آشنایانِ بسیاری سخت متعجب و ناراحت شده بودند از اینکه کسانی هستند در نزدیکیشان که اینگونه میاندیشند. ۱۱۲۸ تهرانی در این نظرسنجی شرکت کرده بودند و تقریباً نیمی از آنها گفته بودند که سکونت افغانستانیها در تهران باید ممنوع شود یا اگر قرار است که در تهران زندگی کنند بهتر است در محلاتی جدا از ایرانیها اسکان داده شوند.
برای نیرمال ورما (۲۰۰۵-۱۹۲۹)، نویسندهی هندی، شهر پراگ دروازهی ورود به ذهنیت اروپایی از راهی سوای زبان انگلیسی بود. حتی پس از بازگشت ورما به هند در دههی ۱۹۷۰ و توجه بیشتر او به هویت هندی، فرهنگ و ادبیات اروپایی جایگاه ویژهی خود را در آثار او حفظ کرد.
آنچه رهبران اروپایی از آن سخن میگویند اقتصادهای ملی، نظامهای بهداشت عمومی ملی، و نظامهای آموزشی ملی است. بااینهمه، در مقابل ناسیونالیسم تفرقهافکنانهی رهبرانی که سودای فاشیسم را در سر دارند، خطابههای ناسیونالیستی مرکل و مکرون دربارهی بحران بر مراقبت، رعایت و همبستگی تأکید کردهاند.
شکلر که بود و چه حرفی برای گفتن داشت که اینقدر مهم است؟ چه شد که بسیاری از نظریهپردازان سیاسی و حقوقی این دختر یهودی مهاجر اهل لتونی را یکی از مهمترین اندیشمندان سیاسی قرن بیستم به حساب آوردند؟