آیا ممکن است که کشوری را بر خلاف رسوم دیرینه، بر خلاف خواستههای قلبی و خلق و خوی اهالی، و به احتمال زیاد بر خلاف منافعش، به طرف جنگ سوق داد؟ ظاهراً چنین کاری ممکن است.
در سال 1848، کارلو آلبرتو، پادشاه ایتالیا قانونی را امضاء کرد که بر اساس آن همهی شهروندان ایتالیایی با یکدیگر برابر بودند. نود سال بعد، نوهی او قانون دیگری را تنفیذ کرد که به این برابری پایان داد و بر تفاوت میان شهروندان درجهی یک و دو صحه گذاشت. یهودیان، که تا آن زمان با دیگر هموطنان خود «همسان» بودند، عضو نژادی «متفاوت» و پستتر شمرده شدند.
مطبوعات آمریکا در برخورد با موسولینی و هیتلر مرتکب اشتباه شدند. موسولینی به سوژهی محبوب و مفرح آنها تبدیل شده بود و خطرات به قدرت رسیدن هیتلر را هم دست کم میگرفتند. روزنامهنگاران آمریکایی بسیار دیر به اشتباه ناگوار خود دربارهی «عادی» جلوه دادنِ این دو رهبر فاشیست پی بردند.
روایت شگفتانگیز نورمن اولر، نویسندهی آلمانی، از اعتیاد به متآمفتامین در زمان رایش سوم، دانستههای ما از جنگ جهانی دوم را زیر و رو میکند. آیا امکان داشت ارتش نازی بدون استفاده از مواد مخدر تا این اندازه در جنگها موفقیت کسب کند؟