از زمان تلاطمهای دوگانهی سال 2016، یعنی ترامپ و برگزیت، شاهد انتشار کتابهای فراوانی در توضیح این پدیدهها بودهایم، بهویژه برای لیبرالهایی که از این دو رویداد تکان خورده و وحشتزده شدهاند. جان بی. جودیس یکی از نخستین کسانی بود که به این حوزه وارد شد و درست پیش از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری، کتاب انفجار پوپولیستی را منتشر کرد که با استقبال گستردهای روبرو شد.
به گزارش نهادهای مالی بینالمللی، رشد اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۱۸ چنان غیرمنتظره بوده که از میزان پیشبینیها فراتر رفته است. این در حالی است که همزمان گزارشهایی از توقف یا کاهش رشد اقتصادی بازارهای دیگر نقاط جهان منتشر و حتی پیشبینی شده است که اقتصاد اروپا و چین با بحرانی نظیر بحران سال ۲۰۰۷ روبرو شوند. در این شرایط این پرسش به ذهن میرسد که آمریکا چطور توانسته وضع اقتصادی طبقات متوسط به پایین جامعه را بهبود بخشد؟
یووال نوح هراری، مورخ پرطرفدار، در کتاب جدید خود به سیاستمداران هشدار میدهد که مبادا خیزش ملیگرایی در دنیا آنها را آشفته و پریشان کند. او مینویسد که «برگزیت» صرفاً میتواند دستاندازی در مسیر «اتحاد بشر» باشد.
چرا تصویر «گذشته» در حال حاضر به شدت برای ما جالب توجه شده است؟ چرا آینده برای ما دیگر نویدبخش و امیدوارکننده نیست؟ گذشتهگرایی و آیندهگرایی چه رابطهای با یکدیگر دارند؟ زیگمونت باومن، فیلسوف سرشناس، در یکی از آخرین مصاحبههای خود، به سؤالات «اسپایکد ریویو» در این باره پاسخ میدهد.
آیا میتوان ارائهی اطلاعات غلط، تحریفهای حساب شده، و در بهترین حالت اشتباهات فاحش، را «لغزش کلامی» خواند؟ تفاوت عمدهی زبان ملیگرایی و زبان جهانوطنی چیست؟ آیا کسی که خود را شهروند جهان میداند شهروند «ناکجا» است؟
رأی مثبت به برگزیت و انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا موفقیت چشمگیری برای کارزارهای پوپولیستی بود. اکثر تحلیلگران موفقیت پوپولیسم را به اثرات منفی ناشی از جهانی شدن اقتصاد ربط میدهند، اما به نظر دو اقتصاددان و سیاستشناس آسیایی علت این پدیده دگرگونی در جغرافیای سیاسی است.