«ما هفت میلیارد انسان، به لحاظ احساسی و ذهنی و جسمی، مثل هم هستیم.» این حرفی است که دالایی لاما در مصاحبهای نود دقیقهای با مجلهی تایم میگوید. او میگوید: «همهی ما میخواهیم زندگی لذتبخشی داشته باشیم.» زندگی خود او حالا به نقطهی عطف دیگری رسیده است.
هر چند در فاصلهی سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۸ تبعیض مذهبی در خلیج فارس در کل اندکی کاهش یافت اما در تفسیر این امر باید بهشدت محتاط بود. این کاهش را میتوان ناشی از حملهی آمریکا به عراق دانست. در دوران حکومت صدام حسین، تبعیض بسیار زیادی علیه شیعیان وجود داشت که به تبعیض علیه شیعیان در عربستان شبیه بود.
مدتیکوتاه پس از انقلاب اسلامی در سال ۵۷، بازنویسی قانون اساسی به اولویتی در حکومت تازه تبدیل شد و از مردم ایران خواسته شد تا پیشنهادها و نظریاتشان را برای تدوین این قانون مطرح کنند. بنا به شواهد موجود در متنِ پیشنهادی برای تدوین قانون اساسیِ جدید اشارهای به اقلیت بهائی و حقوق آنها نشده بود. محفل ملی بهائیان ایران در ایفای وظیفهی مشارکت در این شور ملی و برای احقاق حقوق اعضای جامعهی خود بیانیهی زیر را تهیه و به نمایندگان انتخاب شده برای این مجلس ارسال کرد.
آیتالله خمینی از همان ابتدا که در صحنهی سیاست ایران ظهور کرد، حداقل در دو موضوعِ داخلی ابراز نگرانی میکرد: مسئلهی زنان و مسئلهی بهائیان. اگر چه او و همراهان فکریاش، علت نگرانیهای خود را با آویختن به نظریهی توطئهی خارجی توضیح میدادند، اما در واقع نگرانی آنها، همان بود که بعد از مشروطه نیز در میان روحانیون وجود داشت: ترس از تضعیف شریعت و خطر پایان نفوذ روحانیت.
بلافاصله پس از تشکیل حکومت اسلامی فشار بر اقلیت بهائی و موارد نقض حقوق و آزار آنها شتابی روزافزون گرفت. از آنجا که به نظر میآمد در قانون اساسی جدید هیچ حقوقی برای بهائیان در نظر گرفته نشده و صدها نامه و بیانیهی آنها خطاب به مسئولین امور بیپاسخ مانده بود هیأت ادارهکنندهی امور جامعهی بهائیان ایران (محفل روحانی ملی ایران) در سندی تاریخی ندای تظلم و امیدِ دادخواهی این اقلیت را مستقیماً با آحاد ملت ایران در میان گذاشت.