تب‌های اولیه

از مصادره، تا آدم‌ربایی و قتل؛ سرنوشت بیمارستان میثاقیه و برخی از کارکنانش

سپهر عاطفی

بیمارستان میثاقیه در سال ۱۳۳۰ توسط عبدالمیثاق میثاقیه تأسیس و به همت جامعه‌ی بهائیان ایران اداره می‌شد. این بیمارستان که در آن مسلمانان، بهائیان و دیگر اقلیت‌های مذهبی در کنار هم کار و فعالیت می‌کردند، از مجهزترین بیمارستان‌های زمان خود بود. پس از انقلاب، بیمارستان میثاقیه مصادره شد، به «مصطفی خمینی» تغییر نام داد و همه‌ی کارکنان بهائی آن اخراج شدند.

نقاشی‌ ظلم

مریم صفاجو

این مجموعه نقاشی از مریم صفاجو نقاش ایرانیِ ساکن آمریکاست، که داستان‌هایی واقعی از سرکوب بهائیان در جمهوری اسلامی ایران را روایت می‌کند ــ هجوم به خانه‌های بهائیان، تخریب گورستان‌هایشان، اخراج از کار، بستن کسب‌وکارهای بهائیان، اخراج از مدرسه و دانشگاه، آتش زدن خانه‌ و املاکشان، و تیرباران و به دار آویختن‌شان.

«یا اسلام یا حرکت»؛ روایت مصادره‌ی اموال و تبعید بهائیانِ روستای ایول

سپهر عاطفی

روستای ایول دراستان مازندران بیش از ۱۰۰ سال محل سکونت بهائیانی بود که غالباً کشاورز بودند و مؤسس اولین مدرسه‌ی ابتدایی و نخستین حمام دوش در آن روستا. پس از انقلاب ده‌ها هکتار از زمین‌های آنها مصادره و خانه‌هایشان به آتش کشیده و ویران شد. نتیجه‌ی سال‌ها پیگیرد قانونی بهائیان رانده شده‌ی روستا از مراجع گوناگون قضائی و حکومتی سرانجام در پاییز امسال از سوی دادگاه تجدیدنظر استان مازندران مشخص شد: به حکم مراجع تقلید اموال آنها هیچ گونه مشروعیتی ندارد و اراضی‌شان در اختیار ستاد اجرایی فرمان امام قرار می‌گیرد تا مراکز فرهنگی جهت تبلیغ مهدویت احداث کنند.

فاجعه‌‌ی شاهرود: تثبیت نابرابری و اضمحلال مشروطیت

کریم دواتگر

کشتار بهائیان در ۱۷ مرداد ۱۳۲۳ در شاهرود و اخراج بازماندگان‌، واقعه‌ی مدهش فراموش‌شده‌ای است که برای فهم بهتر رویدادهای امروز فوق‌العاده‌ مهم است. اهمیت کشتار شاهرود از یک سو به وجوه انسانی آن برمی‌گردد زیرا یکی از شدیدترین جنایت‌های متکی به مذهب در سده‌ی گذشته بوده، و از سوی دیگر ناشی از روایت دست اولی است که از آن واقعه به جا مانده است: در قالب کتاب حقایق گفتنی پیرامون حادثهی ننگین شاهرود و کشتار بهائیان به دست شیعیان.

فامیل زیادی

مأمن رضایی

«فامیل زیادی» فیلم کوتاه داستانی از مأمن رضایی نویسنده و کارگردان ایرانی ساکن آمریکاست. رضایی در این فیلم با بازیگرانی چون مری آپیک، کامبیز حسینی، لارا وولف و آدیسون هیدلی همکاری داشته است و در طی این داستانِ کوتاه به محدودیت‌های تدفین بهائیان در ایران می‌پردازد.

عدم صدور کارت ملی برای بهائیان، نماد بحرانِ هویت ایرانی

مهران وفایی

حذف گزینه‌ی «سایر ادیان» از ستونِ مذهبِ سایتِ ثبتِ نام کارت ملی هوشمند را می‌توان شکلی از رویکرد روش‌مند و غیرمستقیمِ بخشی از حکومت ایران دانست که در طی دو دهه‌ی گذشته غالباً مورد استفاده قرار گرفته تا حقوق شهروندی دگراندیشان از جمله بهائیان را سلب و در نتیجه حذف ایشان از صحنه‌ی جامعه را عملی ‌کنند.

بهائیان، اولین قربانی سرکوب ساختاریِ حکومت نو

محمد حیدری

آیتالله خمینی از همان ابتدا که در صحنه‌ی سیاست ایران ظهور کرد، حداقل در دو موضوعِ داخلی ابراز نگرانی می‌کرد: مسئله‌ی زنان و مسئله‌ی بهائیان. اگر چه او و همراهان فکری‌اش، علت نگرانی‌های خود را با آویختن به نظریه‌ی توطئه‌ی خارجی توضیح می‌دادند، اما در واقع نگرانی آنها، همان بود که بعد از مشروطه نیز در میان روحانیون وجود داشت: ترس از تضعیف شریعت و خطر پایان نفوذ روحانیت.

نامه‌ی سرگشاده‌ی جامعه‌ی بهائی به مردم ایران

جامعه‌ی بهائیان ایران

بلافاصله پس از تشکیل حکومت اسلامی فشار بر اقلیت بهائی و موارد نقض حقوق و آزار آن‌ها شتابی روزافزون گرفت. از آنجا که به نظر می‌آمد در قانون اساسی جدید هیچ حقوقی برای بهائیان در نظر گرفته نشده و صدها نامه و بیانیه‌‌ی آنها خطاب به مسئولین امور بی‌پاسخ مانده بود هیأت اداره‌کننده‌ی امور جامعه‌ی بهائیان ایران (محفل روحانی ملی ایران) در سندی تاریخی ندای تظلم و امیدِ دادخواهی این اقلیت را مستقیماً با آحاد ملت ایران در میان گذاشت.