بسیاری از باورهای ما که نقش اساسی در جهانبینیمان دارد، برگرفته از جوامعی است که به آن تعلق داشته و در آن پرورش یافتهایم. والدین مذهبی بچههای مذهبی بار میآورند، مؤسسات آموزشیِ لیبرال، فارغالتحصیلان لیبرال تربیت میکنند و ایالتهای دموکرات یا جمهوریخواه اغلب دموکرات یا جمهوریخواه باقی میمانند.
چند دهه سیاست حکومت در سترون کردن مردم و ایجاد شکافهای عمیق بین آنها موفق عمل کرده، شکاف طبقاتی، شکاف قومیتی، شکاف مذهبی و فرهنگی. سالهای متمادی رسانههای حکومتی به این شکاف دامن زدهاند و در برنامهها و فیلمها و سریالها گروهی مقابل گروهی دیگر قرار گرفتهاند و مرزبندی کردهاند. این مرز حالا بیشتر از همیشه هویداست، از تجمعی به تجمعی دیگر، از خشمی به خشمی دیگر.
«دموکراسی»، به معنای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، را یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در جامعهی مدرن میدانند. با این حال، دموکراسی یک ساختار سیاسی است، و سیاست نباید تمام وجوه جامعه و تعاملات اجتماعی ما را در بر بگیرد. برای بقای دموکراسی، باید مجالی برای روابط انسانی فارغ از تمایلات و تعهدات سیاسی فراهم کنیم.
وجود شباهتهایی میان آلمان نازی و ایران معاصر، مطالعهی آثار آرنت را برای خوانندگان ایرانی ضروری میسازد. اساس استدلال هانا آرنت در این مقالهی مهم این است که چون انسان نه در انزوا بلکه در میان دیگر آدمیان میزید، هیچ معیار اخلاقیِ فردی یا اجتماعیای نمیتواند او را از مسئولیت نیابتی جنایتهایی که دیگر اعضای آن جامعه مرتکب شدهاند، معاف سازد.