.
فلاحآزاد در جاثلیق عشق هم مانند سیتیزن وارتگز گرههای هویت و قدرت را نمایان میکند. نویسنده، قدرتِ کشیش، قدرتِ جامعهی محلی، یادآوری خاطرهی مدرسه، و وقوف ناگهانی وارتگز به هویت همجنسگرایانهی خودش را در رشتههای درهمتنیدهای از وقایع بازنمایی میکند و خواننده را تا آخر میبرد.
.
اوائل دههی هفتاد شمسی و در جدال میان ادبیات جدی و ادبیات رسمی که از سوی حکومت تبلیغ میشد ادبیات سومی زاده شد که با یک تیر دو نشان زد. عام و خاص را مخاطب خود کرد و توانست به فروش بالایی برسد. بامداد خمار با این شگرد آغازگر نوعی از ادبیات عامهپسند شد که محصول پیوند ادبیات خاص و ادبیات عام بود و بعدها از آن به عنوان «ادبیات میانه» یاد شد.