فروتن بودن یعنی اگر دیدی معنایی نیست بگو نیست و اگر معنایی و ارزشی و قدر و مقامی ولو مقام خودت به عنوان فرزانه یا نویسندهای بزرگ را دیدی حاشا نکن از همین رو باید از راستگویی سالوادور دالی خرسند باشیم.
در زمانهای که انسانباوری لیبرالی با خطر جدی و محسوسِ انقراض مواجه شده، دشوار میشود بر این تصور خرده گرفت که دنیا چه جای شریفتر و آبرومندتری میشد اگر به افکار برلین توجه بیشتری نشان میدادیم. افکار او، که ذرهای از مناسبتشان کاسته نشده، همچنین این نکته را به ما گوشزد میکنند که مانع اصلی پیش روی ما برای بهبود بخشیدن به وضعیت دنیا مطلقاً چیزی ورای دسترس خود انسانها نیست.
سال ۱۹۵۳ بود که شاعر اتریشی اینگِبورگ باخمَن نوشت، «جنگ دیگر اعلام نمیشود، فقط ادامه مییابد». دریغا که این سخن امروز نیز صادق است. هجده سال پس از آغاز حملههای هوایی ایالات متحده علیه القاعده، ایالات متحده هنوز هم در افغانستان درگیر است. این جنگ با ۱۴ هزار سربازی که هنوز در آنجا مستقرند از جنگ ویتنام پیشی گرفته و طولانیترین جنگ در تاریخ آمریکا به شمار میرود. درست در همین اواخر بود که هشتمین دور گفتگوهای صلح میان ایالات متحده و گروه طالبان بدون نتیجه خاتمه یافت.
امروزه نگرهی غالب در تفکر فلسفی و غیرفلسفی این است که عرصههای زیباییشناسی و اخلاق را از هم جدا هستند. اما من اینطور فکر میکنم: زیبایی و اخلاق، و زشتی و بیاخلاقی، پیوند ذاتی با هم دارند. به طور مشخص، فضیلتهای اخلاقی خصلتهایی زیبا، و رذیلتهای اخلاقی، زشتاند. البته، اینگونه زیبایی و زشتی مستقل از ظواهر فیزیکی است – به عرصهی منش و کنش تعلق دارد.
اخیراً، دوباره تردیدها دربارهی ارتباط «روانشناسی» و «اخلاق» در بحثهای نظری شدت گرفته است. در نگاه نخست، چنین تردیدی کاملاً نابجا به نظر میرسد: آیا ارتباط خصایص و سرشت ما با آنچه که باید به لحاظ اخلاقی انجام دهیم بدیهی نیست؟ اما در واقع این تردیدها قدمتی بس طولانی دارند و فلاسفهی اخلاق برای قرنها در این باره بحث کردهاند.