تب‌های اولیه

بزرگا ناشری که او بود

گلی امامی

آوار انقلاب که بر سرمان فرود آمد چیزی نگذشت که همگی بیکار و خانه‌نشین شدیم. بدون حقوق ماهیانه و نداشتن اندوخته‌ی مالی باید ترفندی می‌اندیشیدیم که درآمدزا باشد. تنها کاری که در آن سررشته داشتیم نشر بود. تصمیم گرفتیم انتشاراتی خصوصی و خانگی به راه بیندازیم. از تعدادی همکاران سابق که برخی هم مانند ما پاکسازی شده بودند، و از جمله ایرج باقرزاده دعوت کردیم با سرمایه‌ی بسیار اندکی با ما در این کار شریک شوند.

کتاب نخوانی در ایران

حمید سعادتی

در این مقاله نویسنده با استناد به نظرات تعدادی از افرادی که دستی در امر نشر و تولید کتاب دارند وضعیت صنعت نشر و فرهنگ کتابخوانی در ایران را بررسی و علل ضعف و کاستی‌ها در این حوزه را جستجو می‌کند.