تب‌های اولیه

کالیفرنیا؛ بهشت مشوّش نویسندگان تبعیدی آلمانی

الکس راس

در دهه‌ی ۱۹۴۰ بخش غربیِ لس‌ آنجلس در واقع به پایتخت ادبیات آلمانی در تبعید تبدیل شده بود. انگار کافه‌های برلین، مونیخ و‌ وین مشتری‌های خود را به سانست بولوار سرازیر کرده بودند. نویسندگان در کانون این جامعه‌ی مهاجرِ اروپایی قرار داشتند.

هاگوپ مینتزوری؛ دو زندگی در یک قرن

هاکان گوگرجین‌اوغلو ــ مهدی شبانی

این گزارش ویدیویی دربارهی زندگی هاگوپ مینتزوری، نویسنده‌‌ی ارمنی‌تبار ترکیه، است که آثارش تصویر زنده و گویایی از زندگیِ ارمنی‌ها، به‌ویژه روستانشینان ارمنی، در ترکیه ارائه می‌کند.

 

«درباره‌ی زنان»؛ نامه‌نگاری ناتالیا گینزبورگ و آلبا د سس‌پدس

فرناز سیفی

در سپتامبر ۱۹۴۴، کمی بعد از آزادی رُم، اولین شماره‌ی نشریه‌ی مرکوریو ماهنامه‌ای سیاسی، هنری و علمی ــ منتشر شد. سردبیر این نشریه آلبا د سس‌پدس، نویسنده‌ی نامدار کوبایی-ایتالیایی، بود. پدربزرگ او انقلاب استقلال کوبا از اسپانیا را رهبری کرده و بعد از پیروزی انقلاب به‌عنوان اولین رئیس‌جمهور کوبای مستقل انتخاب شده بود.

یکی را قلم‌زن کند روزگار

ایرج قانونی

شکستن قلم آسان است؛ آنجا که پای زور در میان است موقتاً از اهل قلم کاری ساخته نیست. اما برخلافِ تصورِ آن که می‌تواند قلم را بشکند، خطرِ قلمِ شکسته بیشتر است تا قلمِ آزاد. قلم شکسته بیشتر حرف می‌زند، در خفا حرف می‌زند، و چون آزادتر حرف می‌زند همه‌ی حرف را می‌زند.

«عشق و وصال و مرگ از یک طایفه‌اند»؛ یادی از عباس معروفی

سپهر عاطفی

عباس معروفی، نویسنده‌ی شهیر ایرانی پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ در تبعید درگذشت. او در این گفتگو که در سال ۲۰۱۸ و در حاشیه‌ی نمایشگاه «کتاب بدون سانسور» انجام شده، بخش‌هایی از آخرین رمانش «نام تمام مردگان یحیاست» را می‌خواند، درباره‌ی آن حرف می‌زند و از لذت نوشتن و زندگی‌اش در تبعید به‌عنوان نویسنده و ناشر می‌گوید. آقای معروفی در سال ۱۳۷۴ و در پی تهدیدها و ممنوعیت‌ها ایران را ترک کرد و ساکن برلین شد. او در بخشی از این گفتگو می‌گوید «می‌خواهم خودم را خرج کتاب و کلمه و فرهنگ و انسان کنم.»

لُژنشینِ ضیافت دوزخ؛ مروری بر زندگی و افکار ایوان کلیما

هرمز دیّار

«کتاب‌های ایوان کلیما در بسیاری از کشورهای دنیا منتشر شده‌. حتی در ایران. آیا در فرهنگی چنین متفاوت، مردم می‌توانند از کتاب‌های او سر در بیاورند؟ کلیما در پاسخ می‌گوید: "به گمانم بله. داستان‌های کوتاه من، گرچه بر اساس ماجراهای خاص نوشته شده، اما کاملاً جهان‌شمول است."»

«من جایزه‌ی نوبل ادبیات رو بردم، جُرم تو چیه؟» ــ مروری بر ماجرای دکتر ژیواگو در ایران و جهان

هرمز دیّار

بی‌شک در دنیا کمتر کسی هست که اهل فیلم یا کتاب باشد و نام دکتر ژیواگو را نشنیده باشد. کتابی که وِلوله‌ای در جهان انداخت، به صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا رسید، جایزه‌ی نوبل را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد و برای مدتی موازنه‌ی قدرت میان دو ابرقدرت جهان را بر هم زد.

اسماعیل کاداره، کوکب اقبال آلبانی

هرمز دیّار

خوجه در سال ۱۹۰۸ در یکی از کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر کوچک جیروکاسترا، با نام عجیب «کوچه‌ی مردان دیوانه»  به دنیا آمد.  کمی آن طرف‌تر و چند سال بعدتر، در همان کوچه، در ۱۹۳۶ اسماعیل کاداره، نویسنده‌ی نامدار آلبانیایی، چشم به جهان گشود. تقدیر آن بود که طالع نحس و کوکب اقبال آلبانی، هر دو از یک کوچه، آن‌هم کوچه‌ی مجانین، پدیدار شوند.