خانهی سرسبز و دلگشای هاینریش بل، کنج دنجی است که هم گلشیری، پارسیپور، معروفی، حسینزاده و دیگران را در خود جای داده است هم سولژنیتسین و دورفمن را.
در دنیایی که دههها است افغانستان را با جنگ، تروریسم و طالبان میشناسد، قرار گرفتن واژههایی همچون ادبیات، داستان کوتاه و نویسندگان زن در کنار نام این کشور احتمالاً ترکیبهای ناآشنایی را میآفریند.
برشت در شعری (به ترجمهی رضی هیرمندی) میپرسد، «در روزگار تیرهوتار هم آیا ترانه هست؟» و پاسخ میدهد که، «آری، ترانه هست: در وصف روزگار تیره و تار.»
برای اوکراینیها آزادی مهمتر از ثبات است. برای روسها عکس این موضوع صادق است. اوکراینیها در هر دور از انتخابات رئیسجمهورشان را عوض میکنند. روسها تزارشان را تا زمان مرگ سرِ کار نگاه میدارند.
در دههی ۱۹۴۰ بخش غربیِ لس آنجلس در واقع به پایتخت ادبیات آلمانی در تبعید تبدیل شده بود. انگار کافههای برلین، مونیخ و وین مشتریهای خود را به سانست بولوار سرازیر کرده بودند. نویسندگان در کانون این جامعهی مهاجرِ اروپایی قرار داشتند.
این گزارش ویدیویی دربارهی زندگی هاگوپ مینتزوری، نویسندهی ارمنیتبار ترکیه، است که آثارش تصویر زنده و گویایی از زندگیِ ارمنیها، بهویژه روستانشینان ارمنی، در ترکیه ارائه میکند.