تب‌های اولیه

روایت‌هایی از کشف حجاب: «فکر می‌کردم مردانگی این است که به حجابِ خواهر و مادرت گیر بدهی»

مریم فومنی

سحر که در یک خانواده‌ی سنتی در جنوب تهران بزرگ شده، در اواخر دبیرستان، ابتدا چادر و سپس حجاب را کنار گذاشت. او که نام و مشخصات واقعی‌اش به درخواست خودش محفوظ نگه‌داشته شده، درباره‌ی تجربه‌اش از برداشتن حجاب می‌گوید.

زنانی که می‌خواهند به حجاب گره نخورند

مریم فومنی

حجاب برای زنانی که اغلب از کودکی چادر و روسری به سر کرده‌اند، نه تنها نوعی پوشش بلکه یکی از مهم‌ترین بخش‌های هویتشان است. حتی اگر خودشان، این هویت را به رسمیت نشناسند، دیگران از دوست و همکلاسی و همسایه تا خانواده و حکومت آنها را با این هویت تعریف می‌کنند و به‌راحتی زیر بار تغییرش نمی‌روند.

بلندی‌ها‌ی پاشنه: قلمرو «مردانه‌ای» که زنانه شد

فرناز سیفی

کفش‌ها می‌توانند هزار معنا داشته باشند. برای خیلی‌ها به معنای مد باشند و به‌روز بودن در زمینه‌ی پوشش، برای خیلی‌ها نماد «دارندگی و برازندگی»، برای عده‌ای نشانه‌ی قدرت و خودنمایی، برای یک سری دیگر نشانه‌ی دلبری و جلوه‌گری، برای بعضی هم نشانه‌ای از حفاظت.

آدم‌رنگی‌ها

لیلا رضایی

با خودم فکر می‌کنم آیا دخترهای جوان این روزها شجاع‌تر از دختران دو سه دهه‌ی پیش هستند؟ آیا نسلی که در دهه‌های شصت و هفتاد محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها را پذیرفت و حاضر شد به اجبار جامعه سیاه‌پوش شود، چاره‌ای جز فرمان‌ بردن نداشت؟ آیا تن دادن به خواسته‌ی دیگران در انتخاب رنگ لباس و حقوق اولیه‌ای مثل این، به گسترش دورویی یا فساد در جامعه منجر شده؟