چرا گروه هایی که همخوانی میکنند بیشتر با هم میمانند؟
کنفرانس انجمن رهبران گروه همسرایان آمریکا در ایلینوی. عکس از اتاق خبر سی او دی/ وبسایت فلیکر
فیلم «راپسودی بوهمی» به گروه بریتانیایی کوئین میپردازد. صحنهای که بیش از بقیه درخاطرم مانده، صحنهی کنسرت «کمک زنده» (Live Aid) در سال ۱۹۸۵ است که در لندن اجرا شد. کوئین محبوبترین آهنگهایشان را اجرا میکند و جمعیت با آنها همخوانی میکنند، دست میزنند، و پا میکوبند. در آن صحنه میتوانستم حس قویِ اتحاد جمعیت را احساس کنم، حسی از هماهنگی بین هزاران طرفدار که نه تنها برخاسته از لذت مشترک تماشای هنرنمایی این گروه بود بلکه حتی مهمتر از آن، نوعی حس مشارکت در آفرینش موسیقی بود. عجیب نیست که در فیلم میبینیم که میزان کمکهای نقدی در زمان این اجرا افزایش مییابد: میدانیم که پیوند اجتماعی با رفتارهای اجتماعگرا مربوط است. به عنوان یک محقق، به کشف چرایی و چگونگی این حس یکپارچگیِ ناشی از آواز خواندن علاقهمند بودهام.
آواز خواندن مقولهای جهانشمول است. در تمامی فرهنگها وجود دارد و بهرغم اعتراضات به صدای بد، تقریباً همه قادر به خواندن هستند. علاوه بر آن، آواز خواندن معمولاً در بافتهای جمعی رخ میدهد: استادیومها، مراسم مذهبی، و جشن تولدها. با توجه به این دو ویژگی، برای من و همکارانم این پرسش مطرح شد که آیا آواز خواندن رفتاری است که برای پیوند دادن گروهها تکامل یافته است یا نه.
بخشی از یک گروه بودن برای بقای انسان ضروری است. در گذشتۀ شکارچی-گردآورمان، داشتن روابط اجتماعیِ حمایتی به انسانها کمک میکرد تا به منابع لازم برای دفاع از خود در مقابل غیرخودیها دست یابند و از مزایای بچهداریِ جمعی بهرهمند شوند، و دانش فرهنگی مربوط به محیط و اختراعات فناوری جدید را با یکدیگر بسط دهند و در میان گذارند. افزون بر این، اکنون میدانیم که حس قوی ارتباط اجتماعی در برابر بیماریهای روانی و جسمانی از ما محافظت میکند و طول عمر را افزایش میدهد.
مشکل این است که گروههای اجتماعیِ انسانی بسیار بزرگتر از گروههای اقوام نخستین ما هستند. در حالی که میمونها و دیگر نخستیهای بزرگ، مثل شامپانزهها، پیوند اجتماعی خود را از طریق جلسات تیمارگری یک به یک برقرار میکنند، ما انسانها گروههای بسیار بزرگتری داریم که انجام چنان کاری را عملأ غیرممکن میسازد. در نتیجه، به سازوکار کارآمدتری برای خلق همبستگی اجتماعی نیاز داشتیم، یعنی راهی که بتوانیم به صورت همزمان، پیوندی میان گروههای بزرگ ایجاد کنیم.
برای این که بفهمیم آیا آواز خواندن میتواند این نقش را ایفا کند، باید میدیدیم که آیا این فعالیت قادر به ایجاد حس نزدیکیِ بیشتر در گروههای بزرگ هست یا نه. برای یافتن پاسخ این پرسش باید با گروه «پاپکوایر» (Popchoir)- سازمانی بریتانیایی که همسراییهای محلی در لندن و دیگر نقاط برگزار میکند -همکاری میکردیم. جالب این که این گروههای همسرایان محلی، که هر کدام یک دوجین عضو دارند، هرچند وقت یکبار دور هم جمع میشوند تا یک گروه همسرایی بزرگ چند صد نفره ایجاد کنند. گروه تحقیقاتی ما به بعضی از تمرینهای آنها رفت تا دادههایی را در مورد قبل و بعد از آوازخوانی، چه در گروه همسرایی محلی و چه در ملغمۀ همسرایی عظیم، جمعآوری کند. گروه ما ( دنیل واینستاین از گلداسمیت کالج، دانشگاه لندن، رابین دانبار از دانشگاه آکسفورد و ژاک لاونی از برونل، دانشگاه لندن)، دریافت که به طور میانگین حس نزدیکیِ افراد به گروه عظیم همسرایی بسیار بیشتر از گروه همسرایی محلی افزایش مییابد.
علت این بود که قبل از با هم خواندن، افراد با گروه همسرایی محلیشان احساس نزدیکی بیشتری میکردند تا به گروه بزرگ همسرایی. که خوب امری طبیعی است: گروه بزرگ همسرایی عمدتاً از افرادی تشکیل میشود که قبلأ هرگز یکدیگر را ندیدهاند. با وجود این، پس از همخوانی، افراد به همان اندازه که به گروه همسراییِ محلیشان احساس نزدیکی میکردند، به گروه بزرگِ کمتر آشنا نیز همان حس را داشتند. پس آواز خواندن میتواند به همبستگی در گروههای بزرگ چند صد نفره بینجامد. این شاهدی بر این تصور است که این رفتار ممکن است برای ایجاد همبستگیِ گروهی در انسانها تکامل یافته باشد.
آواز خواندن با افراد غیر نزدیک پیوند اجتماعی قویتری ایجاد میکرد، فارغ از این که این آوازخوانی به صورت تعاونی بود یا به صورت رقابتی.
چیزی که هنوز نمیدانستیم این بود که آیا این نفس عمل آواز خواندن است که خاص است یا هر عملی که فرصتی برای مشغولیت اجتماعی فراهم آورد میتواند همان مزایای پیوندی را داشته باشد. برای پاسخ به این پرسش با انجمن آموزش کارگری (WEA) همکاری کردیم. این انجمن خیریهای ملی برای آموزش بزرگسالان در بریتانیا است. پیشبینی کردیم که کلاسهای آواز از پیوند بهتری برخوردار باشند تا کلاسهای دیگر (مانند کلاسهای خلاقیت یا صنایع دستی). پیشبینیمان غلط بود: در پایان دورهی هفت ماهه تمامی کلاسها از یک میزان همبستگی برخوردار بودند. اما با نگاه دقیقتر به دادهها چیزی یافتیم که ما را شگفتزده کرد. به نظر میرسید که در مقایسه با دیگر فعالیتها، آواز سریعتر و به شکلی مؤثرتر سبب پیوند گروههای جدید میشد. پس آواز خواندن خاص است: ویژگیای دارد که موانع آشنایی را از میان برمیدارد. هر چند آواز خواندن معمولاً در بافتی تعاونی مثل مراسم مذهبی اتفاق میافتد اما در عین حال میتواند حالوهوایی رقابتی به خود بگیرد، مانند زمانی که طرفداران تیمهای ورزشی سعی میکنند با شعارها عملکردی بهتر از طرفداران رقیب داشته باشند. میخواستیم ببینیم که این جنبهی رقابتی خواندن ممکن است چه تأثیری بر همبستگی اجتماعی داشته باشد. بنابراین، دادههایی از انجمنی اجتماعی، شبیه انجمنهای اخوت دانشجویی، در یکی از دانشگاههای بزرگ اروپایی جمعآوری کردیم. این گروه شامل دستههایی رسمی میشد که هر کدام اسم و لباس رسمیِ خود را داشتند. این دستهها بر مبنای نظامهای ردهبندی مختلفی با هم رقابت میکردند، مانند میزان حضور در مراسم انجمن، مسابقهی آواز و مسابقهی رقص، تا جوایز ویژهای در نوشکدهی انجمن ببرند. از دانشجویان خواستیم تا هرچه بلندتر در گروههای چهارنفره آواز بخوانند. این آواز خواندن یا با گروه چهارنفرهی دیگری از همان دسته بود یا با چهار نفر از دستهی دیگر.
زمانی که گروههای چهارنفره از یک دسته بودند، آوازخوانی تعاونی هیچ تأثیری نداشت: آنها از قبل پیوندی محکم داشتند و به هیچ وجه امکان افزایش نزدیکیشان وجود نداشت. اما اگر گروههای چهارنفرهای از یک دسته با هم رقابت میکردند، حس نزدیکیشان کاهش مییافت.
موضوع وقتی جالبتر میشد که دو گروه آوازخوان از دستههای مختلف بودند. ما دریافتیم که آوازخوانیِ تعاونی حس نزدیکی به گروه دیگر از دستهی دیگر را به طور چشمگیری افزایش میدهد. اما شگفتآور این بود که دیدیم آوازخوانی رقابتی نیز تأثیر مشابهی داشت. به عبارت دیگر، آواز خواندن با افراد غیر نزدیک پیوند اجتماعی قویتری ایجاد میکرد، فارغ از این که این آوازخوانی به صورت تعاونی بود یا به صورت رقابتی. دوباره شاهد همان تأثیر رفع موانع آشنایی و برقراری ارتباط هستیم.
چه چیزی این اثر را به وجود میآورد؟ ما واقعأ نمیدانیم اما میتوانیم حدسهایی بزنیم. درمیان نخستیهای غیرانسانی، تیمارگری پیوند اجتماعی به بار میآورد که نتیجهی رهاسازی اندورفین در خون است. اندورفین همان چیزی است که در مقابل درد عمل میکند و به شما حس سرخوشی میدهد. در مطالعات جدید اسکن های PET (پرتونگاری پوزیترونی) دریافتهایم که لمس اجتماعی از سوی شریک عشقی نیز میتواند سبب آزادسازی اندورفین در انسان شود. اما در مورد رفتارهایی که ممکن است پیوندهای همزمان گروهی ایجاد کنند چه؟ به نظر میرسد که فعالیتهایی مانند خندیدن جمعی و رقصِ هماهنگ، با رهاسازی اندورفین مرتبط باشند. هماهنگی لازم برای تنفس در آواز خواندن و همینطور تلاش عضلانی لازم برای فعالیت همگام، میتوانند نقشی کلیدی در این موضوع ایفا کنند. بنابراین، ممکن است این فعالیتها در واقع از نظامهای آزادسازی اندورفین که در تیمارگری دخیل است، بهره برده باشند اما نقش خود در ایجاد همبستگی میان گروههای بزرگتر را به طور همزمان ایفا کنند.
دیگر تفاوت احتمالی میان این رفتارهای اندورفین-رهش ممکن است بین اندازهی گروهی باشد که میتوانند به طور همزمان حس همبستگی پیدا کنند. گروههای مکالمهای معمولاً محدودیتی در تعداد دارند که عمدتاً شامل چهار متکلم میشود. و چون خندیدن معمولاً در گروهبندیهای مکالمهای طبیعی رخ میدهد (جدای از پدیدهی جدید استندآپ که میتواند استادیومی را پر کند)، میتوان گفت که شاید خندیدن برای همبستگی گروههای کوچکتر مناسبتر باشد. در مقایسه، آواز خواندن میتواند گروههای چند صد نفری را به طور همزمان به هم پیوند دهد – و این پدیده میتواند در صورت داشتن نقطهی تمرکز مشترک، مانند گروهی مثل کوئین، هزاران نفر را در برگیرد.
با وجود این، نمیدانیم که چرا نفس عمل خواندن چنین تأثیری دارد. آیا، برای مثال، به دلیل آزادسازی اندورفین از طریق هماهنگی در تلاش عضلانی است، یا به این دلیل است که هدف مشترکی از تولید موسیقی وجود دارد که سبب همبستگی میشود. علاوه بر این، نمیدانیم که آیا این ریتمِ هماهنگ است که سبب همبستگی میشود یا این که هماهنگی لازم برای ایجاد هارمونی است که همبستگی را افزایش میدهد. اما به هر دلیل بخشی از موفقیت گروهی مثل کوئین ناشی از این است که با تشویق مخاطب به مشارکت در موسیقی، موفق به استفاده از سازوکار تکاملی و قدرتمند پیوند اجتماعی شدهاند، سازوکاری که ارتباطات قوی و سریعی میان تعداد زیادی از مردم در سراسر جهان ایجاد میکند.
برگردان: مریم طیبی
آیلوند پیرس فارغالتحصیل دورهی دکترای روانشناسی تجربی و دستیار پژوهشی در دانشگاه آکسفورد است. او به تکامل سازمانهای انسانی علاقه دارد و آثارش در نشریات دانشگاهی گوناگونی منتشر شده است. آنچه خواندید برگردان این نوشتهی او با عنوان اصلیِ زیر است:
Eiluned Pearce, ‘Why the community that sings together stays together’, Aeon, 21 June 2019.