رساتر از صدای بمب: تصویرهای جنگ
«رساتر از صدای بمب» مجموعهای از عکسهایی است که فورکان تمیر از ویرانههای جنگ داخلی سوریه و شهرهای مرزی ترکیه گرفته و در آن بر مفهوم مرز تأمل میکند، و نشان میدهد که چگونه در اوج لحظههای سرگشتگی و بیثباتی باز میتوان همه چیز را از نو شروع کرد.
در اکتبر ۲۰۱۴، فورکان تمیر، عکاس ترکیهای که در آن زمان نوزده ساله بوده، با دوربیناش به سوروچ میرود، شهر کوچکی در ترکیه و در نزدیکی مرز شمالی سوریه. در آن زمان، نزدیک به 200 هزار نفر از ساکنان شهر محاصرهشدهی کوبانی در سوریه، به منظور پناهنده شدن، به سوروچ آمده بودند. کوبانی در زمانی که نیروهای داعش به مرز ترکیه نزدیک میشدند به پایگاه حیاتی شبهنظامیان کُرد و نیروهای تحت رهبری آمریکا تبدیل شده بود. تمیر در آوریل ۲۰۱۵ که سه ماه از عقبنشینی نیروهای داعش از کوبانی و بازگشت شهروندان برای بازسازی شهرشان میگذشت، از مرز عبور میکند تا از منظرهی ویرانههایی که در امتداد مرز به وجود آمده، عکس بگیرد.
بیواسطگی و صراحتی که در عکسهای تمیر به چشم میخورد بیانگر شوکِ حاصل از آوارگی و انعطافپذیریِ ذاتی در این شهرهای سوریه و ترکیه است. او در دودی که به آسمان میرود، آفتابی که بر سنگها آسافتاده، علفهای بلند، چادرها، بناهای ویرانشده و فضاهای عمومی که به طور موقت ساخته شدهاند هم زیبایی و هم حس دلواپسی را شکار کرده است. چشمان او همدلانه به مردمی دوخته میشود که چشمانتظار ماندهاند، سوگواری میکنند، اعتراض میکنند، و نوروز (سال نوی کُردها) را جشن میگیرند. در این تصاویر، آتش مفهومی مرکب پیدا میکند و همزمان به نماد تباهی و نوزایی در عید نوروز، و ابزاری برای بهتر دیدن و تیره و تار کردنِ فضا تبدیل میشود. «رساتر از صدای بمب» مجموعهای از عکسهایی است که تمیر در طول این سفرها گرفته، و در آن به مرزهای ظاهری و درونی پرداخته، و نشان داده که چگونه در اوج لحظههای سرگشتگی و بیثباتی باز میتوان همه چیز را از نو شروع کرد.
عکسنوشتها:
"سوروچ، شانلیاورفه، ترکیه." عکاس: فورکان تمیر. گرد و غباری که از عبور تانکها در جادهای به سمت کوبانی به پا شده است. جمهوری ترکیه گردانهای زرهی را به مرز سوریه اعزام کرده است. دوم اکتبر ۲۰۱۴، سوروچ، شانلیاورفه، ترکیه.
گرامیداشتِ جانباختگان جنگ بین ارتش ترکیه و پکک (حزب کارگران کردستان). ۲۰ مارس ۲۰۱۵، لیجه، دیاربکر، ترکیه.
زنی در حال سوگواری برای شوهرش که در اثر برق گرفتگی به خاطر نقص در سیمکشیِ ساختمانِ محل زندگیشان جان باخته است. ۷ اکتبر ۲۰۱۴، سوروچ، شانلیاورفه، ترکیه.
کودکان در حال بالا رفتن از کوه جودی در ایام نوروز در چیزره. ۱۸ مارس ۲۰۱۵، چیزره، شیرناک، ترکیه.
زنی که پسر خردسالاش را در آغوش گرفته از مرز شمالی سوریه عبور کرده و قدم به خاک ترکیه گذاشته است. دوم اکتبر ۲۰۱۴، سوروچ، شانلیاورفه، ترکیه.
دفتر متروکهی دولتی در کوبانی. ۱۸ آوریل ۲۰۱۵، کوبانی، سوریه.
غیر نظامیان در حال بازگشت به کوبانی. ۲۳ آوریل ۲۰۱۵، کوبانی، سوریه.
یکی از سه مدرسهی کوبانی. اگرچه ساختمان این مدرسه در زمان جنگ با داعش به ستاد فرماندهی نظامیان تبدیل شده بود، آن را دوباره به تدریس اختصاص دادهاند. ۱۹ آوریل ۲۰۱۵، کوبانی، سوریه.
اعضای یدگ-اچ (شاخهی جوانان پکک) در شهر نُصَیبین ترکیه با وسایل آتشبازی به پلیس حمله کردهاند. آنها با لاستیکهایی که در مراسم نوروز سوزانده شده، سنگر ساختهاند. ۱۹ مارس ۲۰۱۵، نُصَیبین، استان ماردین، ترکیه.
دو دختربچه که در ایام نوروز، لباس سنتی به تن کردهاند. ۱۸مارس ۲۰۱۵، چیزره، شیرناک، ترکیه.
جشن نوروز که به شادی برای پیروزی در کوبانی اختصاص یافته است. میلیونها نفر برای این جشن در میدانی در دیاربکر جمع شدهاند. ۲۱ مارس ۲۰۱۵، دیاربکر، ترکیه.
در ایام نوروز، مردم حلقههای بزرگی از آتش درست میکنند و از روی آنها میپرند. در این تصویر، کودکی که پرچم یپگ (یگانهای مدافع خلق کُرد) را دورِ صورتاش بسته، در حال پریدن از روی آتش است. ۱۷ مارس ۲۰۱۶، سوروچ، شانلیاورفه، ترکیه.
آنچه خواندید برگردانِ این نوشته است:
Marisa Nakasone, ‘Louder Than Bombs,’ Guernica, 7 November 2016