تاریخ انتشار: 
1400/03/22

کتاب‌هایی که پشت سد سانسور جا نمی‌مانند

مریم فومنی

DW

سانسور کتاب در ایران داستان تازه‌ای نیست، راه‌های دور زدن این سانسور اما هر روز شکل تازه‌تری پیدا می‌کند.

کتاب‌های «جلد سفید» که در بساط‌ دستفروش‌های خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران فروخته می‌شد، تا سال‌ها یکی از روشن‌ترین نمودهای مقابله با سانسور بود. چه قبل از انقلاب ۵۷ و چه بعد از آن، کتاب‌هایی که از دیوار ممیزی اداره‌ی کتاب رد نمی‌شدند یا در خارج از ایران منتشر شده بودند، در ابتدا با استنسیل و بعدها با افست کپی می‌شدند و مخفیانه به دست مخاطبان‌ می‌رسیدند. کتاب‌هایی که گاه ده‌ها هزار نسخه از آنها به همین ترتیب چاپ و در داخل ایران فروخته می‌شد و می‌شود. در سال‌های اخیر، اگرچه سیستم دست‌فروش‌ها و کتاب‌های افست همچنان برقرار است اما ورود ناشران خارج از کشور به چرخه‌ی مقابله با سانسور بازی را عوض کرده و روش‌های خلاقانه‌تر دیگری نیز در معرض آزمون و خطا قرار گرفته‌، راه‌هایی که به گفته‌ی آزاده پارساپور، مدیر نشر نوگام در لندن، بعضی از آنها به مرور زمان منسوخ شده و بعضی دیگر رشد کرده یا از دل آنها ایده‌های تازه‌تری درآمده است.

شروع نشر الکترونیک کتاب، یکی از جدی‌ترین تَرَک‌ها بر دیوار سانسور کتاب در ایران بود. اولین انتشارات فارسیزبانی که شروع به عرضه‌ی نسخه‌های دیجیتال کتاب‌هایش کرد، نشر «اچ‌ اند اس مدیا» در لندن بود. این انتشارات از سال ۲۰۱۱ علاوه بر عرضه‌ی نسخه‌های کاغذی در فروشگاه‌هایی همچون آمازون که دسترسی مخاطب را به کتاب فارسی آسان‌تر می‌کرد، نسخه‌ی الکترونیکی کتاب‌هایش را هم در «گوگل پلی» به فروش گذاشت، با قیمتی پایین‌تر از نسخه‌ی کاغذی و دسترسی در لحظه برای مخاطبانی از هرجای جهان. مخاطبان داخل ایران اما به دلیل وصل نبودن نظام بانکی ایران به تجارت جهانی، از هردوی این امکان‌ها محروم بودند. نشر اچ اند اس مدیا به این دسته از مخاطبان که در واقع اصلی‌ترین و عمده‌ترین مخاطبان کتاب‌های فارسی هستند فکر کرده بود و در ازای واریز قیمت کتاب به یک انجمن خیریه فایل الکترونیک کتاب را برای مشتریان داخل ایران ارسال می‌کرد. فعالیت‌های انتشارات اچ اند اس مدیا پس از مدتی متوقف شد اما عرضه‌ی الکترونیک کتاب از سوی دیگر انتشارات فارسیزبان خارج از کشور ادامه یافت.

تمرکز اصلیِ نشر نوگام بر نشر الکترونیک و رایگان کتاب است؛ نشر مهری، در انگلستان، شش ماه پس از انتشار نسخه‌ی کاغذی هر کتاب پی‌دی‌‌اف آن را به صورت رایگان در وب‌سایتش می‌گذارد و ناشرانی همچون نشر «ناکجا» در فرانسه و «شرکت کتاب» در آمریکا هم برخی کتاب‌هایشان را در دو نسخه‌ی کاغذی و الکترونیک می‌فروشند. با این همه، عرضه‌ی پراکنده و محدود نسخه‌های الکترونیکی کتاب‌های فارسی از سوی این ناشران هنوز نتوانسته کتاب‌خوانی آنلاین را به گزینه‌ای مهم برای مخاطبان فارسیزبان تبدیل کند. ایده‌ی راه‌اندازی یک اپلیکیشن کتاب‌خوان آنلاین که تولیدات تمامی انتشارات فارسیزبان خارج از ایران را در بربگیرد مدت‌ها است مطرح شده اما به دلیل محدودیت‌های مالی ناشران خارج از کشور و فقدان مقدمات و زیرساخت‌های فنی لازم برای توسعه‌ی نشر الکترونیک، هنوز عملی نشده است.

ابزار دیگری که از سوی برخی ناشران به کار گرفته می‌شود، استفاده از فناوری تلویزیون‌های اینترنتی است. نشر نوگام یکی از آنهایی است که از این طریق کتاب‌هایش را فراتر از مرزهای سانسور به داخل ایران می‌فرستد. مدیر نوگام می‌گوید: «تلویزیون اینترنتیِ توشه چند سال است که برای ایران و افغانستان برنامه‌هایی را به صورت "داده" از طریق ماهواره می‌فرستد. برنامه‌های توشه از طریق بسته‌های برنامه و داده و اطلاعات از طریق گیرندهی ماهواره قابل دانلود است. شما با یک یو‌اس‌بی به گیرنده وصل می‌شوید و بستهی داده‌ها را دانلود می‌کنید و بعد در تلویزیون، لپ‌تاپ یا گوشی تماشا می‌کنید. کتاب‌های نوگام نیز همیشه در این بسته‌های اینترنتی به ایران فرستاده می‌شود تا کسانی که لزوماً در شبکه‌های اجتماعی نیستند و از وبسایت استفاده نمی‌کنند، کتاب‌ها را بگیرند و بخوانند.»

 

نویسندگانی که می‌خواهند بی‌سانسور خوانده شوند

رد شدن از سیم‌خاردار سانسور بیشتر از هرچیز وامدار نویسندگانی است که به‌رغم همه‌ی فشارها و محدودیت‌ها به دنبال کورهراهی برای انتشار کتاب‌هایشان هستند. آزاده پارساپور از نویسندگانی مثال می‌زند که فایل پی‌دی‌اف کتاب‌هایشان را روی وبلاگ‌ها و سایت‌های شخصی خودشان منتشر می‌کنند و شماره‌ی حساب می‌گذارند تا اگر کسی خواست قیمت پشت جلد را بپردازد، یا آنهایی که نوشته‌ها و ترجمه‌هایشان را با بودجه‌ی شخصی و بدون فرستادن به ارشاد منتشر می‌کنند و در محافل خصوصی ارائه می‌دهند. این ایده‌های فردی اما اغلب در دایره‌ی محدود دوستان و آشنایان باقی می‌مانند و فرصت پخش و دیده‌شدن گسترده‌ی کتاب را از بین می‌برند.

 در خارج از کشور حدود 8 هزار جلد از کتاب «نگاهی به زندگی شاه»، نوشته‌ی عباس میلانی، فروخته شده اما در شبکه‌ی زیرزمینی داخل ایران بیش از صدهزار جلد از آن به فروش رفته است.

بسیاری از این نویسندگانی که نوشته‌هایشان ممنوع اعلام شده کتاب‌هایشان را به ناشران خارج از کشور می‌سپارند. نشر نوگام در حدود هشت سالی که از عمرش می‌گذرد، نیمی از تولیداتش، آثار نویسندگان داخل کشور است و مدیر نشر مهری نیز می‌گوید که بیشتر از ۸۰ درصد از نویسندگانش در داخل ایران هستند. نویسندگانی که ۹۹ درصد از آنها با نام واقعی خود کتاب‌هایشان را منتشر می‌کنند و برخی از آنها حتی پس از انتشار کتاب در خارج از کشور، در داخل برای کتاب‌هایشان جشن رونمایی می‌گیرند. بسیاری از فعالان سرشناس سیاسی و مدنی که امکان انتشار کتابی از آنان در داخل کشور وجود ندارد در این سال‌ها کتاب‌هایشان را به انتشاراتی همچون نشر باران در سوئد سپرده‌اند و در جلسات رونمایی آنلاین کتاب‌هایشان با مخاطبانی از سراسر جهان صحبت می‌کنند. جلساتی که این روزها به یمن امکاناتی همچون کلاب‌هاوس رونق بیشتری یافته است.

علاوه بر این، برخی ناشران و مترجمان ایرانی کتاب‌هایشان را به ناشران افغانستانی می‌دهند و این دسته از کتاب‌ها پس از چاپ در افغانستان راه‌شان را به داخل مرزهای ایران باز می‌کنند.

 

ناشرانی که کتاب‌هایشان را زیرزمینی چاپ می‌کنند و می‌فروشند

اتفاق جدیدی که تا پیش از این سابقه نداشته، این است که خود ناشران خارج از کشور، اقدام به چاپ و توزیع کتاب‌هایشان در داخل کشور کنند. کاری که نشر مهری شروع کرده و موفق شده است که نسخه‌ی کاغذی کتاب‌های ممنوعه را با کیفیت و قیمت مناسب در بازار کتاب ایران عرضه کند. بازاری که البته همچنان غیررسمی و زیرزمینی است اما به یمن شبکه‌های ارتباطی سنتی و جدید، دسترس به آن چندان سخت نیست.

نشر مهری قبلاً کتاب‌هایی را که در خارج از کشور چاپ شده بود از طریق ترکیه و دبی و باکو به ایران می‌فرستاد اما حالا با انتقال سیستم چاپ به داخل کشور، کتاب‌ها را با هزینه‌های محلی چاپ می‌کند و با قیمت ارزان‌تر در ایران می‌فروشد.

هادی خوجینیان، مدیر نشر مهری، این روند را چنین توضیح می‌دهد: «قبل از انقلاب و در سال‌های اول انقلاب، ما دستگاه‌های‌ استنسیل برای چاپ کتاب‌ها و نشریات ممنوع داشتیم و بعد که دستگاه افست آمد و باید از هر کتاب حداقل ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ جلد کتاب چاپ می‌‌شد تا صرفه‌ی اقتصادی داشته باشد. الان دستگاه ریکو آمده که کیفیتش مثل افست است اما می‌تواند حتی یک کتاب چاپ کند و این امکان را به ما می‌دهد که بر اساس تقاضا کتاب چاپ کنیم. از آن طرف، دستگاه افست به فضای بزرگی به عنوان چاپخانه احتیاج دارد اما برای سیستم چاپ بر اساس تقاضا فقط یک دستگاه پرینتر و یک دستگاه باندینگ می‌خواهیم که کتاب را با آن صحافی کنیم. قیمتش هم خیلی بالا نیست و در ایران هم می‌توان به همین ترتیب کار کرد. برای همین حالا خودمان در ایران دستگاه چاپ داریم و علاوه بر آن با تعداد زیادی چاپخانه هم کار می‌کنیم.»

چاپ کتاب‌های بدون مجوز در چاپخانه‌های بزرگ البته بدون مشکل نیست. مدیر نشر مهری می‌گوید که برای تداوم کار، به جای سپردن کار چاپ به یک جا، با ده‌ها چاپخانه در شهرهای مختلف کار می‌کنند و هر چاپخانه فقط یکی دو نفر از شبکه‌‌ی چاپ و فروش نشر مهری را می‌شناسند. او می‌گوید نقدی حساب کردن، پرداخت به موقع پول چاپخانه و پرداختی کمی بیشتر از جاهای دیگر هم چاپخانه‌ها را ترغیب می‌کند که به‌رغم اطلاع از بی‌مجوز بودن این کتاب‌ها اقدام به چاپ آنها کنند و ریسکش را هم بپذیرند. ریسکی که یکی دو بار منجر به توقیف موقت این چاپخانه‌ها هم شده است.

چاپ کتاب‌های بدون مجوز در چاپخانه‌های بزرگ، مختص به کتاب‌های نشر مهری نیست. بنا بر گزارشی که آذر ۱۳۹۷ در مجله‌ی «تجربه» منتشر شد، برخی ناشران خودشان هم کتاب‌هایی را که موفق به گرفتن مجوز از سوی وزارت ارشاد نمی‌شوند بدون سر و صدا در همین چاپخانه‌ها منتشر می‌کنند.

بخشی از این کتاب‌ها از طریق تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی، مخاطبانشان را در داخل ایران پیدا می‌کنند. بخشی از آنها از طریق شبکه‌های ارتباطی نویسندگان این کتاب‌ها به فروش می‌رسد، بخشی دیگر را کتابفروشی‌ها به صورت زیرمیزی می‌فروشند و بخشی نیز همچون سایر کتاب‌های ممنوعه از سوی دستفروشانی که در گوشه‌ی خیابان بساط می‌کنند، به فروش می‌رسد. هادی خوجینیان می‌گوید که فروش این کتاب‌ها محدود به تهران و شهرهای بزرگ نیست و مشتری‌هایی از بسیاری از شهرها و حتی روستاهای مختلف از نشر مهری درخواست کتاب می‌کنند: «قبلاً خیلی‌ها در داخل ایران جرئت نمی‌کردند که با ما تماس بگیرند اما حالا حتی برخی سردبیران مجلات و روزنامه‌ها جزو مشتریان کتاب‌های ما هستند.»

در شرایطی که ناشران از تیراژ‌های ۳۰۰ نسخه‌ای کتابها خبر می‌دهند و در خارج از کشور هم تیراژها اغلب از این تعداد بالاتر نمی‌رود، بازار غیررسمی کتاب بسیار پررونق‌تر است. هادی خوجینیان مثال می‌زند که کتاب «عقرب‌کِشی» شهریار مندنی‌پور تا کنون در خارج از ایران ۲۰۰ جلد اما در داخل ایران ۱۵۰۰ جلد به فروش رفته است. این امر درباره‌ی بسیاری دیگر از کتاب‌ها نیز صادق است و به گفته‌ی او در خارج از کشور حدود 8 هزار جلد از کتاب «نگاهی به زندگی شاه»، نوشته‌ی عباس میلانی، فروخته شده اما در شبکه‌ی زیرزمینی داخل ایران بیش از صدهزار جلد از آن به فروش رفته است.

آمار چند ده‌هزارتایی کتاب‌های توقیفشده که گاه گوشه‌ای از آنها در رسانه‌ها منتشر می‌شود گواه دیگری بر عرضه و تقاضای چشمگیر کتاب در بازار زیرزمینی است که زور تیغ سانسور به آن نمی‌رسد. بازاری که حالا بیشتر از قبل می‌توان علنی و عمومی از آن صحبت کرد و نشانی‌اش را به آنهایی داد که می‌خواهند بدون سانسور بنویسند و بخوانند.