تاریخ انتشار: 
1399/08/05

آیا ویروس کرونا در بلندمدت دموکراسی‌ها را دیگرگون خواهد کرد؟

چارلز پاول

barrons

ندای بیداری: چرا این بیماریِ عالم‌گیر پرده از ضعف غرب برداشته است ــ و چطور باید این ضعف را برطرف کرد؟، نویسندگان: جان میکل‌تووِیت و آدریان وولدریج، انتشارات: شورت بوکس، 2020.

 

در سال 1938، مجموعه‌ای از سخنرانی‌های هشداردهنده‌ی وینستون چرچیل درباره‌ی جنگ قریب‌الوقوع با آلمان با این عنوان منتشر شد: «وقتی بریتانیا در خواب بود.» به این هشدار به موقع توجه نکردند و دنیا بهای گزافی پرداخت. جان میکل‌تووِیت و آدریان وولدریج، نویسندگان کتاب «ندای بیداری»، هدف مشابهی دارند: آنها می‌خواهند توضیح دهند که کووید-19 و پیامدهایش چطور ضعف غرب را برملا کرده است و چرا باید هر چه سریع‌تر این ضعف را برطرف کرد. سبک نگارش آنها ممکن است به اندازه‌ی چرچیل متصنع و متکلف نباشد اما پیام‌شان به همان اندازه مهم است.

به نظر نویسندگان کتاب، دولت‌های غربی، و بیش از همه آمریکا و بریتانیا، ثابت کرده‌اند که از مقابله با کووید-19 عاجزند. علت این امر تضعیف نهادهای این کشورها و بی‌کفایتیِ رهبران آنهاست. کشورهای آسیایی هم در مهار این بیماری و هم در مقابله با پیامدهای اقتصادیِ آن بسیار موفق‌تر بوده‌اند. در نتیجه، غرب ممکن است برتریِ خود را از دست بدهد. اگر غرب به سرعت اصلاحات تجویزشده در ندای بیداری را اجرا نکند، موازنه‌ی قدرت سیاسی و اقتصادی به هم خواهد خورد و کفه‌ی ترازو به زیان غرب و نظام‌های لیبرال دموکراتیک آن و به سود آسیا، و در رأس آن نظام اقتدارگرای چین، سنگینی خواهد کرد.

آیا این هشدار بجا و موجه است؟ آیا نویسندگان اغراق می‌کنند تا حرف خود را مهم جلوه دهند، همان طور که بعضی در دهه‌ی 1960 از به‌اصطلاح «شکاف موشکی» سخن می‌گفتند تا افزایش شدید بودجه‌ی دفاعی آمریکا را توجیه کنند؟ آیا راه‌حل‌های نویسندگان با مشکل تناسب دارد؟ ما هنوز در بحبوحه‌ی این بیماریِ عالم‌گیر به سر می‌بریم؛ اکنون زمان مناسبی برای ارائه‌ی پیش‌بینی‌های قطعی درباره‌ی پیامدهای نهایی این بیماری نیست. شک و تردیدهای بسیار زیادی وجود دارد ــ حتی مطمئن نیستیم که ویروس به طور کلی مهار شده باشد. آیا اقتصاد جهانی به لطف هوشمندیِ بانک‌های مرکزی و صرف مبالغ زیاد از سوی دولت‌ها در مسیر بهبود قرار دارد؟ یا این که باید سال‌ها با بیکاریِ طاقت‌فرسا، سیاست‌های ریاضتی و مالیات‌های سنگین دست و پنجه نرم کنیم؟ برای پاسخ دادن به این پرسش‌ها باید صبر کرد. ندای بیداری حاوی اظهارنظرهای جسورانه‌ای است، و به همین علت این‌قدر خواندنی است. اما بخش از عمده‌ای از شواهد همچنان در حال تغییر دائم است.

به سختی می‌توان ناکامیِ بریتانیا را انکار کرد. بریتانیا، که درگیر خروج قریب‌الوقوع از اتحادیه‌ی اروپا و منازعه میان سیاستمداران و کارمندان دولت است، از نظر افت اقتصادی و سرانه‌ی مرگ‌ومیر بدترین کارنامه را در میان کشورهای عضو گروه 7 داشته است. آیا اگر بریتانیا رهبر دیگری داشت وضعیت بهتر می‌شد؟ بی‌تردید، تسلط مارگارت تاچر بر داده‌ها بهتر از بوریس جانسون ‌بود (چه رسد به دونالد ترامپ)، از علم بیشتر سر در می‌آورد و بر جزئیات بیشتر تسلط داشت. میکل‌توویت و وولدریج صرفاً به ذکر این نکته بسنده می‌کنند که «رهبرانی متفاوت کمی بهتر عمل می‌کردند ــ به‌ویژه در آمریکا و بریتانیا. اما مدت‌هاست که کشورداری در غرب آن‌قدر بد بوده که نمی‌توان کل تقصیر را به گردن رهبران فعلی انداخت.»

سه فقره از ادعاهای نویسندگان کتاب ثابت‌نشده است و به نظرم بعید است که ثابت شود. اولی این است که کووید-19 روال مرسوم دنیا را دیگرگون خواهد کرد. هر چند این بحران به احتمال زیاد به بزرگ‌تر شدن دولت‌ها و افزایش نقش آنها در اقتصاد خواهد انجامید اما این تغییر احتمالاً موقت خواهد بود، درست همان طور که بعد از سقوط مالی 2008-2007 افزایش نقش دولت‌ها فقط تا زمانی ادامه یافت که نظام‌های اقتصادی دوباره توانستند روی پای خود بایستند. علاوه بر این، نویسندگان کتاب می‌گویند که دولت‌ها ناسیونالیست‌تر خواهند شد. بی‌تردید، این اتفاق همین الان در حال وقوع است، خواه در قالب «اول آمریکا»، جاه‌طلبیِ جهانیِ جدید چین یا خیزش پوپولیسم در اروپا. اما این اتفاقات پیش از شیوع این ویروس شروع شده بود. اعتماد به دولت‌ها و پارلمان‌ها از مدتی قبل در حال کاهش بوده است، هر چند سراسیمگی و دستپاچگیِ اخیر در مقابله با کووید-19 این مشکل را وخیم‌تر کرده است. با این همه، بسیاری از دیگر پیامدهای پیش‌بینی‌شده‌ی کووید-19، از جمله اجرای طرح «درآمد پایه‌ی همگانی»، افزایش مقررات و نظارت، و دورکاری از خانه در بلندمدت، عمدتاً بازتاب علایق و گرایش‌های کسانی است که آنها را پیش‌بینی کرده‌اند. با توجه به تجربه‌ی بشر در مورد بیماری‌های عالم‌گیر از زمان شیوع طاعون در اروپای قرون وسطی، بعید به نظر می‌رسد که بعداً معلوم شود که کووید-19 منشأ بسیاری از دیگر مصائب دنیا بوده است.

ممکن است الگوی چینی از نظر قاطعیت و کارایی مزیت‌هایی داشته باشد اما وقتی به معایبی همچون آزار و اذیت اویغورها و تبتی‌ها، کاهش شدید خودگردانیِ هنگ کنگ، و سرکوب آزادی بیان توجه کنیم، این محاسن رنگ می‌بازد.

سومین ادعای نویسندگان کتاب نیز به همین اندازه شک‌برانگیز است: این که مدیریت بهتر ویروس توسط چین و دیگر کشورهای آسیایی الگوی حکم‌رانیِ بهتری را ارائه خواهد کرد که دیگر کشورها مجذوب آن خواهند شد. کووید-19 سومین بیماریِ همه‌گیر آسیا در این قرن است و بنابراین شگفت‌آور نیست که دولت‌های این منطقه آماده‌تر بودند: تهیه‌ی نوشدارو پیش از مرگ سهراب همیشه سیاست خوبی است. هر چند قدرت استبدادی به اِعمال قرنطینه کمک می‌کند اما این قدرت نشانه‌ی لیاقت و کفایت نیست. همان طور که نویسندگان کتاب می‌گویند، مشکل این است که دولت‌های خودکامه در دیگر مواقع جامعه را سرکوب می‌کنند. ممکن است الگوی چینی از نظر قاطعیت و کارایی مزیت‌هایی داشته باشد اما وقتی به معایبی همچون آزار و اذیت اویغورها و تبتی‌ها، کاهش شدید خودگردانیِ هنگ کنگ، و سرکوب آزادی بیان توجه کنیم، این محاسن رنگ می‌بازد.

علاوه بر این، فکر نمی‌کنم که شش ماه بهبود سریع اقتصاد چین از این ویروس نشانه‌ی قاطعی از سبقت گرفتن چین از اقتصادهای غربی در بلندمدت باشد. چین بدون‌شک به بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا تبدیل خواهد شد ــ و این دستاورد چینی‌ها تحسین‌برانگیز است. با وجود این، نباید دست و پای خود را گم کنیم و چنین بپنداریم که در آینده چین از هر نظر پیروز خواهد شد. چین هنوز باید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کند، مشکلاتی که این کشور را در رقابت اقتصادی با غرب در وضعیت نامساعدی قرار خواهد داد: جمعیتی رو به پیری، دشواری‌های مدیریت بدهی، جداییِ فعلی از اقتصاد آمریکا و بارِ سنگین ایدئولوژی تنها بخشی از این مشکلات است. قدرت فقط معلول رشد ناخالص داخلی نیست ــ برای مثال، می‌توان به اهمیت متحدان اشاره کرد. به نظرم در ماه‌های اخیر شمار دوستان شی جین‌پینگ حتی بیشتر از دونالد ترامپ کاهش یافته است.

به عقیده‌ی نویسندگان ندای بیداری، افشای این همه ضعف توسط کووید-19 دولت‌های غربی را مجبور خواهد کرد که برای دوره‌ای بی‌وقفه به اصلاحات روی بیاورند. به نظر آنها، این اصلاحات باید مواردی همچون کاهش یارانه‌های ثروتمندان و کهن‌سالان، ساده‌سازی روندها و نهادهای حکومت، ارتقای کیفیت آموزش، و افزایش صلاحیت دولتمردان و کارکنان بخش عمومی را دربرگیرد. اینها اهدافی ستودنی است که قهرمانان نویسندگان کتاب، ویلیام گلدستون و جان استوارت میل، از آن ابراز خشنودی خواهند کرد. این اهداف برای خوانندگان اکونومیست آشناست، همان نشریه‌ای که میکل‌توویت و وولدریج در تبدیل آن به مهم‌ترین مدافع آزادی در بریتانیا سهیم بوده‌اند. مشکل اینجاست که در دموکراسی‌ها برای انجام اصلاحات باید با گروه‌های ذی‌نفع و رقبای سیاسی دست و پنجه نرم کرد.

حکم‌رانی حتی در بهترین شرایط نیز کاری بسیار دشوار است. برای کسانی که به این کار مشغول‌اند هیچ‌چیز اعصاب‌خردکن‌تر از این نیست که دو نفر از تیزبین‌تر آدم‌ها به آنها بگویند چقدر کار را خراب کرده‌اند، به‌ویژه وقتی نثرشان این‌قدر گزنده و نیشدار است. اما مایی که در دو باتلاق برگزیت و کووید-19 دست و پا می‌زنیم به کمی تحریک نیاز داریم. بنابراین، باید به نویسندگان کتاب که زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند نمره‌ی کامل داد ــ حتی اگر درباره‌ی بعضی از مشکلات مبالغه کرده باشند تا مسئله را مهم‌تر جلوه دهند.

 

برگردان: عرفان ثابتی


چارلز پاول منشی خصوصی و مشاور امور خارجی و دفاعیِ مارگارت تاچر و جان مِیجِر بود. او اکنون عضو مجلس اعیان این کشور و عضو افتخاری سامرویل کالج در دانشگاه آکسفورد، کینگز کالج در لندن و موزه‌ی اشمولین است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته با عنوان اصلیِ زیر است:

Charles Powell, ‘Sleeping sickness: Will Covid-19 transform democracies in the long term?Times Literary Supplement, 2 October 2020.