زندگی و زمانهی یک ایرانی: عبدالبهاء
عبدالبهاء (۱۹۲۱-۱۸۴۴) فرزند ارشد بهاءالله، بنیانگذار آیین بهایى، بود که بعد از درگذشت پدرش رهبری جامعهی بهایی را به عهده گرفت و بهاییان او را شارح تعالیم بهاءالله و معمار نظم جهانی بهایی میدانند. او نه صرفاً در مقام رهبر آیین بهایى بلکه به عنوان یک نواندیش ایرانى، منادى اصلاحات اجتماعى و جنبشهای پیشرو بود.
آسو در مجموعه مطالبى که در این صفحهی ویژه منتشر میشود به شرح دیدگاههاى اجتماعى عبدالبهاء میپردازد.
در سال ۱۹۱۲ زمانی که عبدالبهاء به امریکا سفر کرده بود، سیاهان هنوز علناً نژاد فروتر محسوب میشدند و با تبعیضهای فاحش اجتماعی و اقتصادی، و کاملاً جدا از سفیدپوستان زندگی میکردند. عبدالبهاء در سفر خود بارها تابوهای اجتماعی آمریکا را شکست و بر تساوی نژادها تأکید کرد.
مدرنیسم از تأثیرگذارترین جنبشهای ادبی و هنری در نیمهی اول قرن بیستم بود، و ازرا پاوند، شاعر نامدار آمریکایی، از مهمترین پیشاهنگان این جنبش به شمار میرفت، جنبشی که شکلدهندهی گروهی از مهمترین نویسندگان و شاعران قرن بیستم مثل الیوت، جویس و همینگوی شد. به هنگام سفر عبدالبهاء به لندن، پاوند به ملاقات او رفت و آشنایی و دیدار با او را به دوستان خود در حلقهی مدرنیستها هم توصیه کرد.
رسالهی مدنیه یکی از مهمترین کتابهای عبدالبهاء است که در آن به شرح و تحلیل مسائل بنیادی ایران در زمان خود پرداخته و نقشهای برای اصلاحات دینی و اجتماعی ایران پیشنهاد کرده است.
خلع سلاح جهانی، برابری نژادها، تساوی زن و مرد، عدالت اقتصادی، تطابق علم و دین و ...، اینها سرفصل مباحثی بود که بیش از یک قرن پیش عبدالبهاء در سفری دو ساله به اروپا و آمریکا با مردم غرب مطرح کرد.
برابری زن و مرد، یکی از آموزههای بنیادیِ بهاءالله شارع آیین بهائی بود، و عبدالبهاء که پس از او رهبری جامعهی بهائی را به عهده گرفت دربارهی آن بسیار گفته و نوشته، و عملاً در ادارهی امور بهائیانِ جهان به کار بسته است. این نوشته مروری است کوتاه بر گفتار، نوشتار و کردار او در این زمینه.