31 دسامبر 2016
پرسهزن
فلانور(flâneur) واژهای فرانسوی است که به سختی میتوان معادل دقیقی برای آن یافت زیرا معنای آن بر حسب تحولات تاریخی-فرهنگیِ جوامع انسانی، سیال و متغیر است. فلانور پرسهزن، عابر و ولگرد است. او را بیش از هر چیز میتوان نماد زیستن در شهری مدرن دانست. کسی که میبیند، تحلیل و تجربه میکند اما تأثیر نمیپذیرد. او در عین حال که میتواند مصرفکنندهی پراشتهای تصاویر باشد، همچون ویترینی متحرک است. پرسهزن، مرد بورژوای خوشپوش (با کت سیاه بلند، کلاه بر سر، و عصا یا چتر به دست) است که در خیابانهای شهر قدم میزند و فضای اطراف خویش را ورانداز و منظرههای شهر را مصرف میکند. او تماشاگری حرفهای است، ناظر نمایش زندگی در هیاهوی کلانشهری که هیچگاه در آن نقشآفرینی نمیکند. او را میتوان هرجا که چیزی برای دیدن هست، یافت.
در خیابانها، پارکها، مراکز خرید، کافهها و رستورانها. میبیند، بیآنکه دیده شود؛ در نقش خوانندهای لجوج، متن شهر را مرور میکند، میجود و با لذت نشخوار میکند، کسی که آهنگ سریع تغییرات در زندگی شهری از چشمان تیزبینش پنهان نمیماند. فلانور گاه در مقام کارآگاه نیز ظاهر میشود، شخصیتی که به عقیدهی والتر بنیامین الگوی اصلی نویسندگان داستانهای پلیسی بوده، کسی که آرمانی اخلاقی را در سر میپروراند. امروز توسعهی روابط و نیروهای حامل سرمایه و تغییر مناسبات تجاری، پرسهزن را از خیابان به مراکز خرید کشانده، او را در فروشگاههای بزرگ محصور کرده و نگاهش را به گروگان گرفته است. امروز باید پرسهزنی، هنر چرخیدن در شهر، و همزمان کشف و ثبت تغییرات سریع محیطهای شهری را از نو آفرید. باید عکاسی را به مثابهی نقاشی زندگی مدرن، و در نهایت، قدم زدن را از طریق عکاسی دوباره اختراع کرد.
* عکسها از بابک بردبار، عکاس خبری و اجتماعی ساکن فرانسه