تاریخ انتشار: 
1399/01/31

کرونا، فاجعه‌ای که رمان ایرانی توان مقابله با آن را ندارد

ایوان مهاجر

theweek

سال‌ها است که ادبیات داستانی ایران روزهای خوبی را سپری نمی‌کند؛ تیراژ پایین، بحران مخاطب، ضعف نویسندگان در داستان‌سرایی، سانسور و برخورد امنیتی با نویسندگان عناوینی است که همواره از زبان نویسندگان ایرانی به عنوان مشکلات رمان و داستان ایرانی مطرح می‌شود. اما این روزها بزرگ‌ترین مشکل نویسندگان و ناشران ویروسی است که دنیا را دچار بحران کرده است. در شرایطی که اقتصاد ایران مانند اقتصاد جهانی فلج شده است، بازار نحیف ادبیات ایران شرایط وخیم‌تری را نسبت به دیگر بازارها تجربه می‌کند. در این روزها که بسیاری از ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی در خانه ‌ماندن را تشویق و دیگران را به کتاب خواندن دعوت می‌کنند، چالش‌های زیادی برای مطالعه‌ی رمان و کتاب به راه افتاده است. با این اوصاف انتظار می‌رود که رمان ایرانی روزهای خوبی را بگذراند اما واقعیت چیز دیگری است.

تابستان سال ۱۳۹۱ شب داستانی در تهران به منظور حمایت از زلزله‌زدگان آذربایجان شرقی برگزار شد. هوشنگ مرادی‌ کرمانی در این شب داستان حضور داشت. آقای مرادی ‌کرمانی در مورد خسارات و فجایع انسانی، پس از بلایای طبیعی گفت: «باید قبول کنیم که ما نویسندگان در برابر فاجعه خوب عمل نکردیم، کار نویسنده جلوگیری از فاجعه است اما ما نتوانستیم جلوی فاجعه را بگیریم.» با گذشت بیش از 8 سال از این اظهار نظر بلایا یکی پس از دیگری از راه می‌رسند و فاجعه پشت فاجعه رخ می‌دهد.

اغلب ناشران از بهمن و اسفند به عنوان ماه‌های طلایی نام می‌برند، ماه‌هایی که بهترین زمان برای انتشار کتاب است. چون از طرفی مخاطب ایرانی در این زمان به دنبال خرید شب عید است و بازار کتاب کمی رونق می‌گیرد و از طرف دیگر نمایشگاه کتاب تهران به عنوان بزرگ‌ترین رویداد کتاب ایران و بازار نشر بعد از تعطیلات عید برگزار می‌شود. بیشتر ناشران ترجیح می دهند که کتاب‌هایشان را در این دو ماه منتشر ‌کنند. این روند تا انتهای سال 98 ادامه داشت و رمان‌های زیادی در این بازه‌ی زمانی منتشر شدند یا در نوبت چاپ بودند اما شیوع ویروس کرونا اغلب چاپخانه‌ها، دفاتر نشر و مراکز پخش و فروش کتاب را به تعطیلی کشاند. در نتیجه، رمان ایرانی بازار شب عید خود را از دست داد، پخش و فروش کتاب‌های تازه منتشرشده متوقف شد و چاپ کتاب‌هایی که در نوبت انتشار بودند به تعویق افتاد. یکی از کتاب‌هایی که در بهمن و اسفند امسال با استقبال گسترده‌ی مخاطبین روبرو شد و فروش بالایی داشت، کتاب «هیچ دوستی به جز کوهستان» نوشته‌ی نویسنده‌ و روزنامه‌نگار کرد ایرانی است. این رمان توسط نشر چشمه منتشر شده و طی چند هفته به چاپ دهم رسید اما با شیوع ویروس کرونا روند فروش آن متوقف شد و کتاب به چاپ بعدی نرفت. یکی از دلایل اصلی توقفِ فروش، تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها و عدم مراجعه‌ی فیزیکی مخاطبان کتاب برای خرید بود.

بی‌میلی خریداران کتاب برای حضور در فروشگاه‌ها باعث شد که بعضی از کتاب‌فروشی‌ها تصمیم به تعطیلی موقت بگیرند. اما برخی دیگر همچنان دایر ماندند و این موضوع به بحثی جدی در میان فعالان عرصه‌ی کتاب دامن زد. بحث زمانی جدی‌تر شد که بسیاری از ناشران و کتاب‌فروشی‌های دایر نه تنها مجبور به تعدیل نیرو شدند بلکه در اواخر اسفند و اوایل تعطیلات نوروزی بعضی از کارمندان، روزنامه‌نگاران مرتبط و فروشندگان این ناشران، که از قضا ناشران مشهوری هستند، به کرونا مبتلا شدند. این اتفاق سبب شد که بسیاری از نویسندگان و منتقدان انگشت اتهام را به سمت این ناشران نشانه بگیرند. برای آن‌ها این خبر به معنای آن بود که سیستم فروش کتاب به صورت فیزیکی از شیوع بیماری کرونا آسیب دیده است و امکان دارد که خسارات این آسیب در آینده گسترده‌تر و جدی‌تر شود.

اکثر مخاطبان ایرانی هنوز خرید کتاب کاغذی را ترجیح می‌دهند و فرهنگ خرید نسخه‌های دیجیتالی در میان مخاطبان رمان فارسی طرفدار زیادی ندارد.

از طرف دیگر، برنامه‌های رونمایی، نشست و نقد رمان‌های تازه منتشرشده نیز برگزار نشدند تا یکی از ابزارهای مؤثر در معرفی رمان‌های تازه‌ی ایرانی بلااستفاده شود. اما خبر بدتر، عدم برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و بسیاری دیگر از رویدادهای مهم ادبی در ابتدای سال 99 بود. با توافق ناشران و مسئولان، برگزاری نمایشگاه کتاب تهران از اردیبهشت به زمان دیگری در آینده‌ای نامعلوم موکول شد و احتمال دارد که امسال این نمایشگاه برگزار نشود. نمایشگاه کتاب بهترین فرصت برای نویسندگان ایرانی و ناشران است تا کتاب‌های‌شان را به مخاطبان عرضه کنند. اما عدم برگزاری نمایشگاه کتاب تهران ضربه‌ی بزرگی به رمان‌های منتشرشده در یک سال گذشته می‌زند. محمد، روزنامه‌نگار ادبی و مدیرمسئول یکی از مجلات پرتیراژ، می‌گوید: «نویسندگان تمام سال را انتظار می‌کشند تا بتوانند با ارتباط مستقیم با مخاطب نه تنها به فروش کتاب‌شان کمک کنند بلکه شاهد بازخورد آثارشان باشند و با دیگر نویسندگان و مرتبطین با حوزه‌ی کتاب ارتباط برقرار کنند. این اتفاق برای نمایشگاه‌های کتاب در دیگر نقاط جهان نیز رخ داده است. ناشران و آژانس‌های ادبی که در حوزه‌ی معرفی ادبیات داستانی ایران به دیگر کشورهای جهان فعالیت‌ می‌کنند، کسب‌وکار خود را متوقف کرده‌اند و نه تنها معرفی کتاب‌های ترجمه شده به زمان نامعلومی موکول شده است بلکه این نهادها با ضرر مالی زیادی مواجه شده‌اند.»

بسیاری از ناشران بزرگ تلاش کردند تا با فروش اینترنتی نسخه‌های چاپی، بخشی از ضرر وارد آمده به خود را جبران کنند. فعالیت این ناشران در اواخر اسفند زیاد شد. بخش‌های فروش با ارائه‌ی پیشنهادات ویژه‌ مانند ارسال کتاب‌ در بسته‌بندی‌ ضدعفونی شده همراه با هدیه مخاطبان را به خرید کتاب کاغذی ترغیب کردند. اما این امر نتوانست مرهمی بر درد عدم فروش کتاب‌ باشد. شاید به نظر برسد که فروش کتاب‌های دیجیتالی می‌تواند راهگشا باشد. در طول سال‌های گذشته انتشار متون دیجیتالی و کتاب‌های صوتی در میان ناشران افزایش یافته است و برخی از سایت‌ها نیز به فروش کتب دیجیتالی روی آورده‌اند اما اکثر مخاطبان ایرانی هنوز خرید کتاب کاغذی را ترجیح می‌دهند و فرهنگ خرید نسخه‌های دیجیتالی در میان مخاطبان رمان فارسی طرفدار زیادی ندارد. احمد، مسئول یکی از سایت‌های فروش کتاب صوتی و دیجیتال علت این مسئله را فقدان قانون کپی‌رایت در ایران می‌داند: «بسیاری از مخاطبان ما ترجیح می‌دهند که در شرایط بد مالی پیش آمده کتاب‌های دیجیتالی را از سایت‌های متفرقه به شکل مجانی دانلود کنند. وقتی شما می‌توانید تمام کتاب‌های صوتی و پی‌دی‌اف آن‌ها را از سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی دانلود کنید کمتر برای خرید این کتاب‌ها پولی پرداخت می‌کنید. اگر قانون کپی‎رایت در ایران اجرا می‌شد، هم می‌توانستیم جلوی فروش کتاب‌های‌مان از طریق سایت‌های دیگر را بگیریم، هم امکانات ویژه‌ای مانند امکاناتی که سایت آمازون برای مخاطبانش فراهم می‌کند، فراهم می‌کردیم. اما وقتی در روز روشن چاپ زیرزمینی را کنار خیابان می‌فروشند جلوگیری از فروش کتاب‌های دیجیتال در اینترنت به صورت غیرقانونی به شوخی شبیه است.»

در این بحران نویسندگان حرفه‌ای که منبع اصلی درآمدشان نوشتن داستان، گزارش و مقاله است بیشترین فشار را تحمل می‌کنند. در این روزها فروش روزنامه‌ها و مجلات هم با بحران جدی مواجه شده‌ است. تا قبل از شروع تعطیلات عید بسیاری از روزنامه‌ها فعالیت خود را به حداقل رساندند و مجلات با تیراژ بسیار پایین و با مشقت شماره‌های نوروزی خود را منتشر کردند. پس از آن هم ستاد ملی مقابله با ویروس کرونا و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد اعلام کردند که نسخه‌ی کاغذی مطبوعات از روز 16 فروردین چاپ نخواهند شد. محمد در این مورد می‌گوید: «ما آخرین شماره‌ی سال 98 را با ترس از کرونا چاپ و منتشر کردیم و به همکاران‌مان اعلام کردیم که تا خرداد سال 99 فعالیت‌مان را متوقف می‌کنیم. همین آب باریکه‌ای را که با وجود فشار زیاد اقتصادی و امنیتی داشتیم برای چند ماه آینده هم نخواهیم داشت و باید فکر دیگری برای امرار معاش داشته باشیم. شاید مجبور باشیم که به شغل دیگری فکر کنیم.»

محمد تنها راه برون‌رفت از بحران پیش آمده برای ادبیات ایران را تمرکز بر ارائه‌ی اینترنتی آثار می‌داند، راهی که فعلاً به بن‌بست خورده است: «الان بسیاری از مجلات خارجی تمرکزشان را بر انتشار اینترنتی گذاشته‌اند. البته این مجلات بستر خیلی خوبی برای انتشار اینترنتی دارند. اما هنوز هیچ مجله‌ی ادبی در ایران اپلیکیشنی برای ارائه‌ی مطالبش ندارد و این مشکل بزرگی است. من هیچ عزم جدی از سمت صاحبان مجلات و نشریات ایرانی برای ساختن بستر مناسب اینترتی نمی‌بینم. شاید بعد از تعطیلات نوروزی تصمیمات جدیدی گرفته شود. اما وقتی بسیاری از نشریات و مجلات با کمک‌های مالی و یارانه‌های دولتی چرخ خود را می‎چرخانند، در روزهایی که پزشکان و پرستاران از فقدان امکانات اولیه در بیمارستان‌ها می‌گویند و دولت هم پولی برای تجهیز بیمارستان‌ها ندارد، نمی‌توان به دولت یا نهادهای رسمی برای کمک مالی یا اعطای تسهیلات برای ساختن زیرساخت فروش اینترنتی امیدی داشت.»

شاید با همراهی وزارت ارشاد و ارائه‌ی برنامهی مناسب کورسوی امیدی برای ناشران و نویسندگان ایرانی به وجود می‌آمد اما وزارت ارشاد برنامه‌ای در این زمینه ارائه نداده است. به نظر می‌رسد که نه تنها این وزارتخانه از نظر مالی و نیروی متخصص توان کمک به بازار ادبیات را ندارد بلکه تمایلی برای حل بحران پیش آمده از خود نشان نمی‌دهد. با این اوصاف رمان ایرانی که به گفته‌ی هوشنگ مرادی‌ کرمانی باید جلوی فجایع را می‌گرفت این روزها خود درگیر فاجعه‌ای شده که توان مقابله با آن را ندارد.